A journey into the depths of secrets, sufferings, wars and romance of Moscow

سفری به ژرفای رازها رنج ها جنگ ها و عاشقانه مسکو

4 مرداد 1401

88 دقیقه زمان مطالعه

بدون دیدگاه

بازهم سفری دیگر و تجربه ای دیگر . تجربه سفر به یکی از رویاهایی که همیشه از نوجوانی آرزوی دیدنش را داشتم و کلا با تاریخ فرهنگ و اسطورهایش نوستالژی داشتم .

سفری به وسعت رودها ، دریاچه ها ، کوه ها ، جنگل ها

سفری به ژرفای رازها ، رنج ها ، جنگ ها و عاشقانه ها

سفری به قلب تاریخ و ادبیات و هنر ، از ابهت تزارها تا قدرت سرخ ها

سفری به روسیه .

سفری به ژرفای  رازها ، رنج ها  ، جنگ ها و عاشقانه ها – مسکو 

بازهم سفری دیگر و تجربه ای دیگر . تجربه سفر به یکی از رویاهایی که همیشه از نوجوانی آرزوی دیدنش را داشتم و کلا با تاریخ فرهنگ و اسطورهایش نوستالژی داشتم .
سفری به وسعت رودها ، دریاچه ها ، کوه ها ، جنگل ها 
سفری به ژرفای رازها ، رنج ها ، جنگ ها و عاشقانه ها 
سفری به قلب تاریخ و ادبیات و هنر ، از ابهت تزارها تا قدرت سرخ ها
سفری به روسیه .

مدت ها بود که مترصد این بودم تا موقعیتی پیش بیاید تا به روسیه سفر کنم اما به هیچ عنوان نمی خواستم با تور این سفر را انجام بدهم . به دلایل مختلف از جمله اینکه اصولا آدم سفر با تور نیستم و بعد اینکه می خواستم خودم را با سفر به این کشور خاص با مشکلات خاص به چالش بکشم چون کسانی که زیاد اهل سفر هستند معتقدند که روسیه یکی از سخت ترین کشورها برای سفر انفرادی است و  اگه می توانستم با برنامه ریزی شخصی از آن موفق بیرون بیام استارت برنامه ریزی سفر به دور چین را بزنم . مورد دیگر هزینه بسیار بالای تورها و اینکه مجبور بودم در چهارچوب یک برنامه خاصی باشم و کلا از معاشرت با مردم محروم می شدم و مورد دیگه زمان تورها که معمولا ۷ روزه است و این مدت برای دیدن روسیه بسیار کم .

اما از طرفی روسیه است و هزار و یک مشکل از جمله زبان ، خط ، تابلوهای تمام روسی ، خلق و خوی روسها و هزینه های بسیار بالای گشت و گذار که امکان سعی و خطا رو از آدم سلب می کند . 
پس شروع کردم به برنامه ریزی سفر و گشت و گذار در اینترنت کردم اما هرچه بیشتر گشتم کمتر موفق شدم . چون اکثر سفرنامه تا آن تاریخ  بصورت تور بود و چند تایی هم به صورت بک پکری و اقامت در هاستل و یا کورچ سارفینگ بود که به کارم نمی آمد .

ابتدا از سایت های معروف توریستی نقاط دیدنی را که ما قصد بازدید آنها را داشتیم ( چون مکان های دیدنی معروفی بودند که به دلایل مختلف ما قصد دیدن آنها را نداشتیم مثل گالری ترتیاکوف مسکو  )  مشخص کردم و بر اساس روزهایی که آنجا بودیم و ساعات کار آن مکان ها برنامه هر روز رو تنظیم کردم . بعد در مورد محله های مسکو و سنت پترزبورگ که مناسب تر برای اقامت و دسترسی به دیدنی های شهر بودند اطلاعات جمع کردم  و مسیر های دسترسی به آنجا را از محل اقامتمان به کمک گوگل ارث و براساس مترو و پیاده روی ؛ نقشه هایش را بدست آوردم و بعضی ها را پرینت گرفتم و بقیه را روی موبایلم ریختم تا همراهم باشه که در موردش در قسمتهای مربوط به خودش مفصل توضیح خواهم داد .

 

و اما آغاز سفر

بعد از نهایی شدن انتخاب سفر به روسیه از بین سه گزینه سفر به دور گرجستان با ماشین شخصی و سفر به کوالالامپور و پنانگ و لنکاوی ، با بررسی و زیر نظر گرفتن روزانه ایرلاین های مختلف از جمله ایروفلوت ، آزال ، پگاسوس ، ترکیش و ماهان و ایران ایر به یک آفر استثنایی در سایت ماهان برخورد کردم . پرواز رفت و برگشت تهران – مسکو به تاریخ رفت ۲۰ اسفند و برگشت ۲ فروردین به قیمت استثنایی ۸۹۹ هزار تومان که برای اون تاریخ قیمتی کاملا استثنایی بود . بعد از قطعی شدن برنامه سفر اقدام به خرید آنلاین ۲ بلیط از سایت ماهان کردم .

 اقدام بعدی بررسی وضعیت آب و هوای دو شهر مسکو و سنت پترزبورگ بود . چون سفر به دو بخش تقسیم می شد  با بررسی وضعیت آب و هوا ۶ شب اول سفر را به مسکو اختصاص دادیم که در آن تاریخ هوای بهتری داشت و دما بین ۲ تا ۲- درجه در روز متغیر بود و ۵ شب بعدی را به سنت پترزبورگ اختصاص دادیم که دمای میانگین ۰ تا ۴- درجه را در روز داشت و تقریبا در هردو شهر بارندگی خاصی نبود .

گام بعدی رزرو هتل بود که جز مدارک لازم برای اخذ ویزا محسوب می شد . خوب است که تصویری کلی از شهر مسکو  و سنت پترزبورگ داشته باشیم تا بتوانیم موقعیت ها را شناسایی کنیم و بدانیم که کجا برای رزرو هتل بهتر است .

مسکو یک شهر دایره ای و از سه رینگ اصلی تشکیل شده که مرکز همه  این رینگ ها میدان سرخ و کرملین است . خیابان های دیگر به شکل ستاره ای رینگ ها را به هم متصل می کند . از این نظر مسکو شهری با شهرسازی منظم به حساب می آید ولی برای جهت یابی همیشه باید به ساختار دایره ای آن توجه کرد . رودخانه مسکووا به صورت مارپیچ از میان شهر می گذرد ولی طوری با شهر ترکیب شده که نمی شود گفت شهر را به دو قسمت تقسیم کرده است ( مانند بسیاری از شهرهای اروپایی ) .

بیشتر مناطق دیدنی شهر هم در داخل این سه رینگ قرار دارد و تقریبا تمام این مناطق تحت پوشش مترو استثنایی مسکو است که مثل رگ در تمام شهر گسترده شده و به موقع در مورد آن توضیح مفصل خواهم داد . اکثرا در سایت های خارجی توصیه شده که هتل در رینگ اول و یا رینگ دوم رزرو شود اما من به دلایلی این کار را نکردم و بعد از بررسی فراوان ، هتل را در منطقه ایزماایلوف بین رینگ دوم و سوم رزرو کردم که به آنها اشاره می کنم .

اول اینکه قیمت هتل هایی که واقعا هتل باشند و نه یک ساختمان قدیمی که بخشی از آن تبدیل به هتل شده در حلقه اول و تا حدودی حلقه دوم بسیار گران است و بعلاوه اینکه در اکثر هتل های این قسمت صبحانه روی اتاق نیست و این یعنی هزینه روزانه 13 تا 20 دلار برای هر نفر که خب در مجموع هزینه خیلی بالایی می شود .

دوم شلوغی و ترافیک بسیار زیاده این محدوده در اغلب ساعات روز ، که در بعضی مواقع کلافه کننده است .

سوم بیشتر هتل هایی که در داخل رینگ اول و دوم مسکو قرار دارند در قسمت شمالغربی این محدوده واقع شده اند و نسبت به دو خط اصلی مترو مسکو یعنی خط آبی و خط قرمز که بیشتر نقاط دیدنی شهر تحت پوشش این دو خط است فاصله دارند و مستلزم تعویض خط و تلف شدن زمان  و گاهی پرداخت بلیط مجدد و یا حتی پیاده روی زیاد برای تعویض خط می باشد.

 

اما چرا منطقه ایزماایلوف ؟ 

اول اینکه این منطقه در فاصله 10 کیلومتری میدان سرخ و به دور از هیاهوی مرکز شهر واقع شده و در کنار خط مترو آبی مسکو که مهمترین خط مترو مسکو است قرار دارد و فقط 5 ایستگاه با میدان سرخ ( حدود 10 دقیقه ) ، 2 ایستگاه با خط مترو قهوه ای مسکو که تمام خطوط دیگر را قطع می کند فاصله دارد ، 6 ایستگاه تا خیابان معروف آربات و 8 ایستگاه تا خط قطار سریع و السیر که مسافران را از فرودگاه ونوکووا به متروی مسکو متصل می کند فاصله دارد و حتی برای کسانی که با پرواز ایران ایر در فرودگاه داماداوا به زمین می نشینند نیز دسترسی ساده تری دارد . 

دوم بازار محلی معروف این منطقه که در دنیا شناخته شده است که در ارگ زیبای کرملین ایزماایلوف روزانه برگزار می شود و اجناس با کیفیت ، با قیمت مناسب در شهر گران مسکو در آنجا عرضه می شود و حتی مراکز خرید مدرن آنجا نیز قیمت های مناسب تری نسبت به سایر نقاط مسکو دارد .

سوم وجود رستوران ها و مارکتهایی که غذای حلال و یا مواد اولیه مورد نیاز را عرضه می کنند .

با این اوصاف به دنبال هتل در این منطقه در سایت بوکینگ گشتم و متوجه وجود 4 هتل به نام های آلفا ، بتا ، گاما و وگا شدم که به چهار خواهران معروفند و برای بازی های المپیک ساخته شده بودند . دو هتل آلفا و وگا چهار ستاره و بتا و گاما سه ستاره  و هر چهار هتل دارای رنک بالای 8 در سایت بوکینگ هستند و تقریبا هر نوع بودجه ای را پوشش می دهند . با این توضیحات من هتل وگا را که در میان 4 هتل بالاترین رنک ( 4/8 از 10 از میان بیش از 5500 نظر ) را داشت برای 6 شب برای دو نفر با صبحانه به قیمت استثنایی 257 دلار رزرو کردم . یعنی تقریبا شبی 43 دلار برای یک هتل 4 ستاره لوکس در شهری که به گرانی محل اقامت از این نوع در دنیا معروف است .

گام بعدی برای سفر اخذ ویزا بود . قرار بود دومای روسیه در تاریخ ۱۶ بهمن قانون لغو روادید رو تصویب کنه که متاسفانه تبدیل به تسهیل روادید به ویژه برای تورگردانان و تجار و دانشجویان که قصد سفر به روسیه را داشتند شد . پس ناچار به اخذ ویزا جهت ورود به روسیه بودیم . 

لازم به توضیح است که برای اخذ ویزا دو راه وجود دارد که یک راه مراجعه به سفارت روسیه در خیابان نوفل لوشاتو است که قیمت اون حدودا ۱۵۰ هزار تومان است اما سفارت معمولا مدارکی می خواهد که تهیه کردنش کمی مشکله مثلا باید دعوت نامه از یک آژانس معتبر روسی داشته باشید و آن آژانس هم باید رسما شما رو تایید کند که در مراحل بعدی به آن اشاره خواهم کرد که تهیه  این مورد تقریبا برای اشخاصی که می خواهند انفرادی سفر کنند غیر ممکن است پس ناچار به استفاده از راه دوم که درخواست ویزا از طریق یکی از آژانس هایی که طرف کار با سفارت روسیه و آژانس های روسی هستند به مبلغ هر نفر ۳۹۰ هزار تومان بود  شدیم  .

پروسه اخذ ویزای عادی یکبار ورود به روسیه تقریبا ۶ الی ۷ روز کاری سفارت طول می کشد و ویزا طبق تاربخ بلیط رفت و برگشت صادر و امکان تمدید آن در روسیه بسیار دشوار است .
گام بعدی تهیه بلیط داخلی بین مسکو و سنت پترزبورگ بود . برای این کار اقدام به بررسی ایرلاین ها داخلی روسیه از جمله ایروفلوت ، یوتایر و اس سون کردم تا با توجه به تاریخ و ساعت و فرودگاه بلیط تهران مسکو ، بلیط داخلی را رزرو کنم .

لازم به توضیح است که مسکو دارای ۴ فرودگاه به نام های شرمتیوا ۱ و ۲ ، داماداوا و ونوکوا می باشد که از هر چهار فرودگاه قطار سریع السیری به نام Aeroexpress وجود دارد که مسافران را به یکی از ایستگاههای اصلی مترو مسکو منتقل می کند . 

چون پرواز ماهان در فرودگاه ونوکوا فرود می آید و تردد بین فرودگاهها در ترافیک شدید مسکو زمان بر و هزینه بر است برای پرواز داخلی اولویت با ایرلاین هایی بود که از این فرودگاه پرواز داشتند و مخصوصا پرواز برگشت از سنت پترزبورگ به مسکو  مصادف بود با پرواز مسکو به تهران در ساعت ۱۳:۴۵ دقیقه ؛ باید فاصله زمانی بین ۳ تا ۴ ساعته به جهت تاخیرهای احتمالی مد نظر قرار می گرفت . با این اوصاف پرواز رفت و برگشت ایروفلوت از فرودگاه ونوکوا مسکو به فرودگاه پولکووا سنت پترزبورگ رو به قیمت هر نفر ۵۲ دلار به صورت الکترونیکی از سایت ایروفلوت خریداری کردم . لازم به توضیح است کسانی که کردیت کارت ندارند می توانند از طریق شرکت هایی که خدمات پرداخت آنلاین ارزی را ارایه می کنند با کمی هزینه بیشتر به راحتی این کار را انجام بدهند .

یک روز مانده به پرواز ویزا به همراه دعوت نامه آزانس مسافرتی روس آماده شد ( لازم به توضیحه که حتما این دعوت نامه ها را اگر آژانس به شما نداد مطالبه کنید و گرنه در بدو ورود دچار مشکل خواهید شد ) و موفق شدیم که حواله ارز مسافرتی را هم از بانک ملی بگیریم . 

 

دعوتنامه آژانس روسی

روز پرواز برای راحتی ترجیح دادیم که با خودرو شخصی با فرودگاه امام رفته و ماشین را در پارکینگ فرودگاه بگذاریم و چون در آن تاریخ تقریبا فرودگاه خلوت بود 2 ساعت قبل از پرواز به  فرودگاه رفتیم  و وقتی  به  پارکینگ شماره یک  رفتیم دیدیم  قیمت   هر شب 13،500 تومان   است که  خیلی بالا بود برای همین به پارکینگ شماره سه رفتیم که آنجا هم شبی 9،500 تومان هزینه داشت و به این نتیجه رسیدیم که اگر با آژانس به فرودگاه می رفتم به صرفه تر بود .

مراحل ورود و تحویل بار و اخذ کارت پرواز و ارز مسافرتی در کمتر از 40 دقیقه انجام شد و در زمان باقی مانده تا پرواز استراحت مختصری در صندلی های نه چندان راحت فرودگاه کردیم و با باز شدن گیت پرواز سوار هواپیما شدیم . 

اکثرا مسافران پرواز جهت سفر کاری به مسکو می رفتند و تقریبا یک سوم پرواز هم توریست های مسن روسی بودند که به ایران آمده بودند و فقط 5 خانواده جهت سفر توریستی به روسیه می رفتند . پرواز راس ساعت انجام شد و بلافاصله صبحانه مناسبی سرو شد و پتو و بالش و چشم بند بین مسافران توزیع شد تا استراحت کنند . 

بعد از 5/3 ساعت پرواز آرام ، خلبان اعلام کرد که آماده فرود در فرودگاه ونوکووا مسکو است و در حال کم کردن ارتفاع مناظر دشت های وسیع و جنگل های پوشیده از برف اطراف مسکو چشم نواز بود . تا چشم کار می کرد شهر بود که در امتداد افق خود نمایی می کرد ( مساحت مسکو تقریبا 2 برابر تهران است ) .

بلافاصله بعد از فرود از هواپیما پیاده شدیم و به سمت گیت ورودی فرودگاه رفتیم . فرودگاه ونوکووا  با این که فرودگاه اصلی مسکو نیست اما بزرگ و دارای طراحی زیبایی است . من از قبل می دانستم که روسها در هنگام ورود شهروندان خارجی بغیر از هم پیمانانشان بسیار سخت گیر هستند و مامورین فرودگاه اجازه ثبت مهر ورود در پاسپورت را ندارند و باید پس از استعلام و تایید افسر ارشد این اجازه به آنها داده شود . به همین دلیل تمام پاسپورتها را به همراه واچر هتل و دعوت نامه ها و بلیط برگشت مسافران را جمع کردند و به دفتر افسر ارشد فرودگاه برای استعلام صحت آنها بردند و به ترتیب پس از استعلام صحت مدارک برگه مهاجرت برای هر نفر صادر و مهر ورود به خاک روسیه در پاسپورت ما زده شد و این پروسه تقریبا 2 ساعت طول کشید .

 

برگه اجازه ورود پلیس مهاجرت روسیه

نکته مهم در مورد این برگ ها این است که باید از آن  را مثل پاسپورت مراقبت کنید چون هتل ها بدون این برگه مسافر را پذیرش نمی کنند و موقع خروج نیز اگر این برگه را نداشته باشید دچار مشکل می شوید . مورد دیگه ای که باید به آن توجه کنید این است که هر شهروند غیر روس پس از ورود به خاک روسیه موظف است ظرف 48 ساعت محل اقامت خود را در دفاتر پلیس مهاجرت ثبت کند وگرنه در هنگام خروج دچار مشکل خواهد شد . پس اگر در هتل های 4 یا 5 ستاره اقامت دارید خود آنها به صورت سیستمی به سامانه پلیس مهاجرت متصل هستند و با درخواست شما این کار را رایگان انجام می دهند اما در هتل های 3 ستاره باید مامور هتل به صورت حضوری به اداره پلیس مراجعه کند برای همین هزینه جزیی از مسافر اخذ می کنند .

در خروجی فرودگاه ابتدا یک صرافی پیدا کردیم و 100 دلار را به مبلغ 6850 روبل چنج کردیم . نکته مهم اینکه صرافی های روس به هیچ عنوان دلار علامت گذاری شده با خودکار یا مارکر و یا مهر خورده و پاره را قبول نمی کنند پس به این نکته هنگام خرید ارز در ابران توجه داشته باشید بعد برای رفتن از فرودگاه به هتل 3 راه داشتیم :

1- استفاده از اتوبوس که ارزانترین راه است اما با توجه به خستگی پرواز و کندی حرکت و حجم بارها توصیه نمی شود .

2 – استفاده از قطار سریع السیر Aeroexpress که مسافر را از فرودگاه به ایستگاه مترو کیف اسکایا مسکو در 35 دقیقه و با قیمت نفری 400 روبل ( قیمت هر روبل در آن تاریخ برابر 50 تومان و قیمت دلار 3435 تومان بود ) منتقل می کند و از آنجا با نفری 50 روبل وارد مترو مسکو می شوید که در مجموع هزینه ای 900 روبلی برای 2 نفر دارد .

 

قطار سریع السیر فرودگاه مسکو به داخل شهر

3 – استفاده از تاکسی خارج فرودگاه چون ارزانتر از شرکت های تاکسیرانی داخل فرودگاه است و قیمت آن بستگی کامل به قدرت چانه زنی شما دارد .

با توجه به اینکه خیلی خسته بودیم و بار زیادی همراه و لباس سنگینی به تن داشتیم و از طرفی می دانستیم که مترو مسکو بسیار عمیق است و بعضی قسمت ها فاقد پله برقی است و تردد با وسایل و یافتن هتل سخت است گزینه سوم را انتخاب کردیم .

شروع به چانه زنی با رانندگان تاکسی کردیم و وقتی قیمت 2500 روبلی آنها راشنیدیم واکنش شدیدی نشان داده و خود را متعجب نشان دادیم تا بدانند که از قیمت ها خبر داریم و وقتی متوجه شدم که اکثر رانندگان تاکسی مسکو اتباع ترک تبار کشور ترکیه و آذربایجان هستند شروع به ترکی صحبت کردن با آنها و تحریک احساسات نژادی و دینی ( رانندگان تاکسی به مسلمان بودن ما و محجبه بودن همسرم خیلی احترام می گذاشتند ) آنها کردم و در نهایت مسیر 45 کیلومتری فرودگاه تا هتل را به مبلغ 1500 روبل توافق کردیم .  نکته مهم اینکه حتما قیمت کرایه را توافق کنید و به هیچ عنوان در روسیه از تاکسیمتر استفاده نکنید چون به دلیل ترافیک سنگین و دستکاری تاکسیمترها ممکن است برای مسافتی 5 کیلومتری مجبور به پرداخت 100 دلار شوید .

 

خروج از فرودگاه ونوکووا مسکو

تاکسی به سرعت از پارکینگ فرودگاه خارج شد و وارد اتوبان شد تا به سمت مسکو حرکت کند و من با ولع تمام به مناظر اطراف و جنگل های انبوه حومه مسکو که با درختان بی برگ پوشیده شده بود نگاه می کردم . حومه مسکو مانند سایر کلان شهرهاست و معمولا بافتی صنعتی و کارگاهی دارد . به دلیل بارندگی شدیدی که روزهای قبل بود تقریبا اکثر ماشین ها در لایه ای از گل استتار شده بودند و به زحمت حتی پلاک آنها قابل خواندن بود اما از روی آرم اتومبیل ها می شد تشخیص داد که قالب خودروهای مورد اقبال در این کشور بیشتر اروپایی و در صدر آنها آئودی ، بنز و بی ام دبلیو و رنجروور و اینفنیتی و در رتبه های بعدی خودروهای آمریکایی و ژاپنی و چینی و کره ای است و خودروهای روسی نیز متقاضیان خودش را دارد .

در حال تحلیل این اطلاعات در ذهن و نگاه به تابلوهای راهنمای تمام روسی مسیر بودم که وارد ترافیک معروف و وحشتناک حومه مسکو شدیم که ترافیک تهران در برابر آن خنده دار به نظر می رسید . تمام تاکسی ها مجهز به سیستم مسیریاب آنلاین هستند که کم ترافیک ترین مسیرها را به صورت لحظه ای به راننده اطلاع می دهد و راننده تاکسی هم با مهارت خاص و به صورت کاملا زیگزاگی از بین سایر ماشین ها لایی می کشید و وارد مسیرهای خلوتر تر می شد .

 

بزرگراه فرودگاه به مرکز مسکو

بعد از نیم ساعت راننده برای بنزین زدن وارد یک پمپ بنزین شد . در پمپ بنزین های روسیه سه نوع بنزین با اکتان 92 و 95 و 98 عرضه می شود که بنزین 95 اکتان که بیشتر مورد استفاده است تقریبا لیتری 2000 تومان بود . سیستم سوخت گیری بدین شکل است که در کنار پمپ ها معمولا متصدی وجود ندارد و خود راننده به یک باجه مراجعه می کند و نوع و میزان سوخت درخواستی و شماره پمپی که در کنار آن توقف کرده را به مسوول باجه اعلام و هزینه آن را پرداخت می کند و مسوول باجه پمپ مورد نظر را به همان میزان شارژ می کند و خود راننده اقدام به سوخت گیری می نماید .

بعد از سوخت گیری دوباره به اتوبان برگشتیم و هرچه به مرکز شهر نزدیک می شدیم ترافیک هم فشرده تر می شد . بعد از گذشت تقریبا 1:30 دقیقه از حرکت از فرودگاه به منطقه ایزماایلوف و هتل وگا رسیدیم .

 

ورودی هتل وگا

بعد از گذر از گیت بازرسی هتل وارد لابی شده و بلافاصله به قسمت پذیرش وی آی پی هتل راهنمایی شدیم و دختری به نام الکساندرا که مسوول پذیرش هتل بود با برخوردی خوش به ما خوش آمد گفت و به سرعت بعد از دیدن واچر رزرو بوکینگ مراحل پذیرش را با اخذ برگه مهاجرت و پاسپورت ها انجام داد و ما هم به دلیل اینکه مجبور بودیم پول هتل را به روبل پرداخت کنیم به صرافی داخل لابی رفتیم و 300 دلار چنج کرده و هزینه هتل را که مبلغ 257 دلار معادل 19،404 روبل بود پرداخت کردیم و رسید تسویه گرفتیم .

 

لابی زیبای هتل وگا

الکساندرا با خوش رویی از ما پرسید که دوست داریم که اتاق ما در طبقات بالا باشد یا در طبقات پایین و ما هم طبقات بالا را انتخاب کردیم و او هم اتاقی در طبقه 23 هتل مشرف به کرملین ایزماایلوف و استادیوم به ما داد که نمایی پاناراما به شهر داشت .

چون می دانستیم امکان ثبت اقامت در مرکز پلیس در هتل فراهم است از الکساندار خواستیم که این کار را برای ما انجام دهد و او هم با خوشرویی گفت برای این کار 48 ساعت فرصت دارید و فردا که مسوول ثبت می آید می توانید این کار را انجام دهید .

از الکساندرا تشکر کرده و به اتاق رفته تا بعد از ساعت ها بیداری و فعالیت کمی استراحت کنیم . بلافاصله وسایل را جابجا کرده و پس از یه دوش آب گرم لذت بخش برای ناهار کنسرو سالاد مرغ که از ایران آورده بودیم خوردیم و دو ساعتی خوابیدیم .

ساعت حوالی 5 عصر از هتل بیرون زدیم تا گشتی در اطراف منطقه ایزماایلوف بزنیم و با موقعیت محل ، فروشگاهها ، رستوران ها و مراکز خرید و مهم از همه ایستگاه مترو پارتیزان اسکایا که در فاصله 200 متری هتل بود آشنا شویم . این منطقه تقریبا مثل شهرک اکباتان است که در یک محدوده کوچک تمامی امکانات متمرکز است  . ابتدا وارد ایستگاه مترو شدیم تا با نحوه خرید بلیط و تابلوها و نحوه تردد در آن آشنا شویم .

 

ورودی ایستگاه مترو پارتیزان اسکایا

 برای خرید بلیط دو روش در ایستگاههای مترو وجود دارد . 1 – باجه های بلیط فروشی که با عبارت KACCA مشخص شده است ، 2 – دستگاههای فروش بلیط که به دو زبان انگلیسی و روسی کارت های بلیط را به متقاضیان عرضه می کند که نحوه کار با آن بسیار ساده است و بدین شکل است که ابتدا زبان مورد نظر را انتخاب می کنید و بعد تعداد سفر بلیط را مشخص کرده و دستگاه مبلغ را محاسبه کرده و نشان می دهد و سپس ما باید اسکناس و یا سکه را در جایگاه مخصوص خود قرار داده و دستگاه بطور خودکار از میزان بدهی کم می کند تا وقتی که کل مبلغ پرداخت شده و بعد از تایید نهایی کارت بلیط شارژ و از دستگاه خارج می شود .

با همین روش چهار عدد بلیط تک سفره به قیمت 200 روبل از دستگاه خریدیم ( قیمت هر بلیط مترو مسکو فارغ از مسافت طی شده 50 روبل است ) . البته روزهای بعد با توجه به تخفیف بلیط های 20 و 40 سفره ، یک کارت بلیط 20 سفره به مبلغ 600 روبل خریدیم . کنار مترو یک مارکت بزرگ بود که انواع نان ، نوشیدنی ، غذا ، میوه و هر آنچه که مورد نیاز بود را می فروخت و در همان فروشگاه یک باجه تبدیل ارز بود که بالاترین نرخ را در سراسر زمانی که ما توی روسیه بودیم برای تبدیل دلار داشت .

 

مارکت و صرافی کنار ایستگاه مترو

بعد از شناسایی مترو به مرکز خرید AST torgoviy kompleks که روبه روی مترو بود رفتیم . برخلاف انتظار که فکر می کردیم قیمت ها خیلی بالا باشد مشاهده کردیم که اجناس برند روس و حتی اروپایی و امریکایی تخفیف های استثنایی و باور نکردنی خورده بود ، بعنوان مثال کفش کوه کاترپیلار اصل با قیمت باور نکردنی 50 هزارتومان به پول ما حراج خورده بود ولی چون ما هنوز از قیمت های دیگر مراکز خرید خبر نداشتیم و اصولا اهل خرید زیاد هم نیستیم فقط گشتی زدیم و قیمت ها را با تهران مقایسه می کردیم تا در روز آخر خرید های احتمالی را انجام بدهیم .

بعد از مرکز خرید به طرف کرملین ایزماایلوف رفتیم که به وقتش در مورد آن توضیح می دهم  . البته در آن ساعت تعطیل بود و فقط توانستیم سر و گوشی آب بدهیم .

 

نمایی از هتل های منطقه ایزماایلوف از ورودی کرملین ایزماایلوف

هوا تاریک شده بود و ما هم در پارک ایزماایلوف در حال گشت و گذار بودیم و نمای هتل ها در شب از پارک بسیار زیبا بود و چون خسته بودیم ترجیح دادیم که به هتل برگشته و استراحت کنیم تا برای فردا آماده باشیم و در مسیر از یک مارکت دو بطری آب معدنی خریدم تا چایی درست کنیم .

 

نمایی از هتل وگا در غروب

لازم به توضیحه که آب روسیه برای خوردن توصیه نمی شود و خود آنها معمولا از آب معدنی استفاده می کنند و معروفترین برند آب معدنی که در مسکو  وجود دارد bon aqua است که در دو نوع گازدار و معمولی عرضه می شود و قیمت هر بطری 5/1 لیتری معمولی 60 روبل و گازدار 80 روبل است . چون به صورت پیش فرض اکثر روسها آب گازدار مصرف می کنند و این نوع آب شاید باب طبع ما نباشد حتما موقع خرید کلمه free gas را به فروشنده بگویید . البته ما بار اول چون نمی دانستیم اشتباهی آب گازدار خریدیم و مجبور شدیم آن را  بجوشانیم تا تبدیل به آب معمولی بشود .

نکته دیگه ای که در روسیه مرسوم است ، به دلیل رعایت نکات زیست محیطی معمولا فروشگاهها هنگام خرید ، کیسه پلاستیکی به خریداران نمی دهند و همه سبدی برای حمل کالا دارند و اگر کسی احتیاج به این کیسه ها داشته باشه باید به قیمت 3 روبل آن را خریداری کند . به این ترتیب اولین روز سفر ما  به سرزمین تزارها به پایان رسید . 

روز دوم :

صبح ساعت 8 برای صرف صبحانه به رستوران هتل رفتیم . تنوع صبحانه حیرت انگیز بود و شاید بیش از صد مدل مواد غذایی و میوه و شیرینی روی میزهای مختلف چیده شده بود و تقریبا هر کس با هر نوع سلیقه ای را راضی می کرد . در مورد تنوع مواد غذایی همین بس که در مدت 7 روزی که در مسکو بودیم نتوانستیم تمام خوراکی های جدیدی که بود را تست کنیم .

 

صبحانه ما در هتل وگا

بعد از صرف صبحانه به قسمت رجیستر کردن مسافرین هتل در مرکز پلیس رفتیم و درخواست ثبت کردیم و برگه مربوطه را دریافت کردیم .

 به اتاق برگشتیم و لباس گرم پوشیده و نقشه های مورد نظر را برداشته و برای بازدید دیدنی های شهر از هتل خارج شدیم و به سمت ایستگاه مترو رفتیم . در مسیر به صرافی که در مارکت کنار مترو قرار داشت و در موردش توضیح دادم رفتیم و پول تبدیل کردیم و وارد مترو زیبای مسکو شدیم .

در مورد استفاده از مترو مسکو لازمه که اینجا یه توضیحی بدم . چون تمام تابلوهای مترو به زبان روسی نوشته شده حتما یک نقشه دو زبانه مترو به زبان انگلیسی و روسی همراه و یا روی موبایل داشته باشید تا ایستگاه مورد نظر رو با ایستگاه نوشته شده داخل واگن تطبیق بدهید و به موقع پیاده شوید . مورد بعدی اینکه بعد از ورود به سکو در تمام ایستگاه ها دو سکو به شماره 1 و 2 با تابلو نوشته شده که زیر این اعداد نام ایستگاه بعدی نوشته شده و با توجه به اینکه می خواهید از ایستگاه ورودی به کدام سمت بروید ایستگاه بعد از ایستگاه ورودی را روی نقشه مشخص کنید تا متوجه شوید که باید از سکوی 1 یا 2 استفاده کنید . 

 

تابلو مسیرهای خطوط مترو

مورد دیگه اینکه در بعضی از ایستگاههای مرکزی که چند خط از آن می گذرد ، تونل ها و پله برقی های متعددی برای خروج و ورود به خطوط دیگر وجود دارد که ممکنه مورد استفاده ما نباشد و ما بخواهیم از مترو خارج شوبم اما راه خروج را نمی توانیم پیدا کنیم مهمترین تابلو در این مواقع تابلویی با نوشته выход که به معنای مسیر خروج از ایستگاه مترو است .  با این توضیح مختصر و کمی دقت استفاده از مترو مسکو راحت و لذتبخش خواهد بود .

از ایستگاه پارتیزان اسکایا  که کنار هتل ما قرار داشت تا ایستگاه مرکزی پلوشاد روولوتسی که یکی از ایستگاههای مرکزی مترو مسکو و پشت میدان سرخ قرار دارد 5 ایستگاه فاصله است و حدودا 10 دقیقه طول می کشد . 

برنامه امروز ما پیاده روی حول مهمترین جاذبه های گردشگری مرکز مسکو بود که مسیری تقریبا پنج و نیم کیلومتری است که نقشه گوگل مپ آن را برای درک بهتر موقعیت مکانها ملاحظه می کنید .

 

نقشه مسیر روز اول

پس از خروج از ایستگاه مترو اولین نمایی که به چشم می آید در روبه رو تالار زیبای نمایش بولشوی و سمت چپ هتل زیبای فورسیزن و میدان مانژ قرار دارد که منظره جالبی برای عکاسی در اختیار قرار می دهد . همین موقع بود که با اولین چالشمون روبه رو شدیم . وقتی مشغول عکاسی بودیم مردی که تعداد پرنده دست آموز داشت به سمت ما آمد و پرنده ها را به روی سر و دوش ما گذاشت و شروع به عکاسی از ما کرد و ما هم از این که کسی این عکسهای زیبا را از ما می گرفت خوشحال شدیم که ناگهان فرد مذکور تقاضای 4000 روبل پول بابت عکس گرفتن با پرنده هاش از ما کرد که ما شوکه شدیم و مقاومت کردیم . از او اصرار و از ما انکار و وقتی عصبانیت و از کوره در رفتن ما رو دید گفت که عکسها رو پاک کنید و ما هم این کار رو کردیم و با پرداخت 100 روبل از دستش خلاص شدیم . 

بیان این اتفاق به این دلیل بود که در روسیه افراد زیادی با لباس های خاص و سنتی سعی می کنند با توریست ها عکس بگیرند و بعد طلب پول زیادی بکنند پس به این نکته حتما توجه کنید و بعد از این اتفاق دیگه ما توی این دام نیفتادیم . بعد از این اتفاق به سمت تالار نمایش بولشوی رفتیم تا از آن بازدید کنیم .

تئاتر بولشوی مسکو  مهم ترین تالار مسکو و از افتخارات فرهنگ و هنر روسیه است . این تالار از مشهورترین تالارهای جهان برای هنرهای باله و اپرا می باشد که در سال ۱۷۷۶ میلادی به دستورکاترین کبیر پایه گذاری شد و در سال ۱۸۲۴ بنا گردید . باله بولشوی از معتبرترین سازمان های ملی باله دنیاست و به همین دلیل قصد داشتیم بلیط مشهورترین نمایش باله جهان یعنی آواز دریاچه قو اثر جاودان پیوتر ایلیچ چایکوفسکی را بخریم که متاسفانه تا دو ماه آینده پیش فروش شده بود و ما با حسرت دیدن این نمایش در مهد باله جهان از آنجا خارج شدیم تا شاید فرصتی دیگر این امکان برایمان فراهم شود .

 

سالن نمایش بولشوی

به طرف مقصد بعدیمون که یک کلیسای جمع و جور اما تاریخی به نام کلیسای مادر مقدس بود رفتیم و از اون بازدید کردیم و در امتداد بلوار مسکویا به سمت مقصد بعدی ، کتابخانه ملی روسیه حرکت کردیم .

کتابخانه ملی مسکو بزرگترین کتابخانه روسیه که در سال 1862 ساخته شد و به کتابخانه ملی شهرت یافت ولی بعد از انقلاب کمونیستی به کتابخانه لنین تغییر نام پیدا کرد . اگر روزی به روسیه سفر کردید نام و مجسمه سه نفر را بیشتر از همه در شهر می بینید . پترکبیر، لنین و الکساندر پوشکین که نام و آوازه شان در همه جا جاریست. پس تعجب نکنید اگر نام لنین بر سردر کتابخانه ملی روسیه بدرخشد . ساختمان کتابخانه بسیار بزرگ و باشکوه است با نمای سنگی که بر بام آن مجسمه های مرمرین زنهای روس با پوشش قرون وسطایی به چشم می خورد . جلوی ورودی ساختمان کتابخانه مجسمه بزرگی به چشم میخورد که بر خلاف تصور، مجسمه سازنده کتابخانه نیست بلکه مجسمه فئودور داستایوفسکی خالق تعدادی از بزرگترین شاهکارهای ادبیات جهان مانند برادران کارامازوف و جنایات و مکافات است . 

 

کتابخانه ملی مسکو

در کتابخانه ملی مسکو بیش از 40 میلیون جلد کتاب و نسخه های خطی از قرن یازدهم تا نوزدهم آنهم به زبانهای مختلف از فارسی و عربی تا هندی و چینی و… موجود است تعجب آور است اگر بدانیم در مسکو بیش از 4000 کتابخانه عمومی و تخصصی در رشته های مختلف مانند ادبیات ، موسیقی ، نجوم ، تئاتر ، سینما و … وجود دارد و همه هم شلوغ و پر رفت و آمد . در نظرسنجی های به عمل آمده از مردم روسیه مشخص شده که بیش از 70 درصد از جمعیت روسیه به طور مستمر کتاب میخوانند و شعار معروفشان این است که می گویند « بخوانید بخوانید و باز هم بخوانید » .  مردم حتی در عمیق ترین متروها نیز کتاب را از خود جدا نکرده اند دیگر به یقین میرسید که با یکی از کتاب خوان ترین مردمان دنیا طرفید . در هر جایی که تنها به اندازه دقایقی آدمها چه ایستاده چه نشسته معطل میشوند این کتاب است که از کیف یا جیب در هر سن و سال و مقام و مرتبه ای که باشند بیرون می آید و آن چند دقیقه فراغت را پر میکند اینجاست که به علت پیشرفت این کشور با وجود تاریخی سراسر سختی وجنگ پی می بریم و در مقابل در کشور خودمان هرچه زمان میگذرد و آمار افراد تحصیلکرده بالا میرودآمار مطالعه پایین و پایینتر می آید و ارزشهایی چون مطالعه روز به روز کمرنگتر میشوند . 

در امتداد مسیر به سمت مقصد بعدی پس از اتمام بلوار مسکویا وارد بلوار یولیستا ولکوونکا می شویم و از کنار موزه هنرهای زیبای پوشکین که یکی از دیدنیهای مسکوِ که در میان بهترین گالری های هنری دنیا قرار دارد و مجموعه ای غنی از آثار هنری گنجینه های مصر باستان تا نقاشی های امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم را در خودش جا داده و از بهترین جاذبه های گردشگری مسکو و جاذبه های روسیه شناخته شده است گذر می کنیم اما وارد آنجا نمی شویم چون اگر واقعا فردی بخواهد تمام موزه ها و گالری های مسکو را ببیند شاید بیش از یک ماه طول بکشد . 

در امتداد مسیر به یکی از زیباترین جاذبه های گردشگری مسکو یعنی موزه و کلیسای جامع عیسی منجی می رسیم .

 

در مسیر کلیسای جامع عیسی منجی

پس از شکست ناپلئون در سال 1812 الکساندر اول به مناسبت این پیروزی تصمیم به ساخت کلیسایی در تپه های وارابیف ( محل دانشگاه کنونی مسکو ) می گیرد اما ساخت بنا در سال 1826 به دستور نیکلای اول متوقف و محل جدید که مکان فعلی کلیسا می باشد برای ساخت در نظر گرفته شد و ساخت کلیسا در سال 1839 آغاز و در سال 1883 پایان یافت . این کلیسا بلندترین کلیسای ارتدکس شرقی در جهان است که در نزدیکی کرملین و در حاشیه رودخانه مسکو واقع شده است .

در سال 1930 استالین تصمیم گرفت این کلیسا را خراب کند و به جای آن کاخ شوراها را بسازد. این کاخ باید مرکز سیاسی و اجتماعی مسکو و کل اتحاد شوروی و نماد عظمت دوران سوسیالیسم می شد . طرح ساختمان شامل بنایی به ارتفاع 400 متر بود که در بالای آن مجسمه ای 100 متری از لنین قرار می گرفت که همچون مجسمه آزادی در نیویورک ، داخل آن نیز قابل استفاده بود. به همین منظور در سال 1931 تزئینات داخلی کلیسا را جمع آوری کرده و کل کلیسا را منفجر کردند و کلیسا به طور کامل تخریب شد ولی با شروع جنگ جهانی دوم و پس از آن مرگ استالین عملا کاخ شوراها نیز ساخته نشد و آن فضا به عنوان خرابه ای باقی ماند  هرچند در بازه ای از زمان در این مکان استخری نیز زده شد که آن نیز عمر زیادی نداشت . 

پس از سالها و با سقوط حکومت کمونیستی، شهردار مسکو در سال 1992 مجددا دستور ساخت کلیسای قدیمی را دقیقا با همان طرح و شکل و در محل قدیمی اش داد و پس از 8 سال در 19 آگوست 2000 مجددا کلیسای عیسی منجی ساخته و وقف اعمال عبادی شد .

ورود به کلیسا و موزه زیر زمین آن آزاد است اما اجازه تصویر برداری از داخل این کلیسای باشکوه با دلیل انجام مراسم مذهبی داده نمی شه ولی خب مگه میشه وارد این کلیسا شد و از شکوه و عظمت این بنا خاطره ای تصویری ثبت نکرد !!!

 

نمای داخلی کلیسای جامع عیسی منجی

بعد از گشت و گذاری نیم ساعته در داخل کلیسا و دیدن معماری زیبا و مبهوت کننده داخل کلیسا و تماشای مراسم مذهبی ارتدوکس ها از آن خارج شدیم . نم بارانی هم می زد و به سمت پشت کلیسا و پل پاتریارشی که روی رودخانه مسکوا قرار دارد رفتیم تا از یکی از زیباترین نماهایی که می توان کلیسای عیسی منجی را دید و لوکیشنی فوق العاده برای عکاسی است بازدید کنیم . 

 

پل پاتریارشی و کلیسای جامع عیسی منجی

مقصد بعدی بازدید ما باغ زیبای الکساندر بود . باغ الکساندر مسکو یکی از مطبوع‌ترین دیدنی‌های مسکو است . محوطه‌ای سرسبز با گل‌های رنگارنگ در تابستان و پوشش زیبای برف در زمستان و چشم‌اندازی تأثیرگذار از کاخ کرملین این مکان را به یکی از دیدنی‌ های محبوب اهالی مسکو و گردشگران بدل کرده . این پارک به سه باغ اصلی تقسیم می‌شود که تمام طول ضلع غربی کرملین به طول 865 متر را پوشش داده‌ . بناهای یادبود ، باغچه‌هایی از گلهای رنگارنگ و تاریخچه‌ی این باغ ، دلایل اصلی محبوبیت این باغ هستند . ساخت این باغ با هدف بزرگداشت کشته ‌شدگان نبرد با ارتش ناپلئون در سال 1812 و همین‌طور یادبودی از پیروزی روس‌ها در سال 1819 و به دستور تزار الکساندر اول آغاز شد و تا سال 1823  طول کشید . در این باغ چندین بنای مهم وجود دارد که در مورد چندتا از مهمترین هاش مختصری توضیح می دهم .

در بخش میانی باغ بالایی غار زیرزمینی نیمه‌کاره‌ای قرار دارد که از زیر برج زرادخانه‌ی میانی خارج می‌شود . درب آهنی مشبک باغ به‌عنوان نمادی از پیروزی روس‌ها بر ناپلئون طراحی‌شده است و سنگ‌هایی که در ساخت آن به‌کار رفته است سنگ لاشه‌های ساختمان‌هایی ست که در جریان اشغال مسکو توسط فرانسه تخریب شدند .

همچنین ستون هرمی شکل سنگی در جولای سال 1914 یک سال بعد از جشن سیصدسالگی خانواده رومانوف‌ها در بخش میانی باغ بالایی ساخته شد و اسامی تمام تزارهای خانواده رومانوف‌ روی این بنای یادبود حک شده است. کمی آن سوتر طاق الکساندر است ، بنای قوسی شکل ساخته شده از سنگ . سنگهایی که این بنا را تشکیل داده اند روزی زینت بخش در و دیوار خانه های مردمی بی دفاع بودند و حالا این سنگها از همه آن خانه ها جمع شدند تا خودشان قصه غم انگیز جنگ و ویرانی را بازگو کنند . مجسمه اسبهای سرکش و تزار الکساندر و مجسمه هایی که روی کانالها ساخته شده اند از دیگر زیبایی های این باغ است . 

 

  ابلیسک یادبود رومانوف ها

 

مجسمه یادبود تزار الکساندر

آرامگاه سرباز گمنام که در انتهای ضلع شمالی قرارگرفته است به عبادتگاهی برای اهالی مسکو تبدیل ‌شده و این آرامگاه شامل بقایای سربازی است که در دسامبر سال 1941 و در فاصله 41 کیلومتری بزرگراه  Leningradsk، جایی که نازی‌ها در کمترین فاصله خود از مسکو حضور داشتند کشته شده ‌بود . سنگ ‌نوشته‌ای با عنوان ” نامت را نمی‌دانیم ، اما یادت جاودانه است ” در کنار این آرامگاه قرار دارد و مشعلی همیشه روشن و بنای یادبودی برای بزرگداشت قهرمانان کمونیست نیز در این مکان قرارگرفته است و مراسم تعویض پست نگهبانی این بنا یکی از جاذبه های توریستی است که هر روزه هزاران توریست را دوربین به دست در ساعتی مقرر به آنجا می کشاند و ما هم این شانس را داشتیم که شاهد این مراسم زیبا باشیم . 

 

 آرامگاه سرباز گمنام

بعد از گشت در باغ الکساندر تقریبا ظهر بود که تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم برای همین به فود کورتی که پشت مجسمه اسب های سرکش و در عمق پارک قرار داشت رفتیم تا هم آبی به صورت بزنیم و نوشیدنی به بدن . با ورود به زیر زمین پارک با زمینی تقریبا به اندازه یک زمین فوتبال روبه رو شدیم که پر از رستوران های بین المللی و محلی بود و خیل جوانان دلداده در آنجا موج می زد . یک بطری آب و یک نوشیدنی دست ساز محلی با موادی که به دلخواه انتخاب می شد خریدیم و بعد از کمی استراحت از آنجا خارج شدیم تا به ادامه گشت و گذار بپردازیم .

بعد از خروج از باغ الکساندر با دو صحنه زیبا مواجه می شویم در روبه رو میدان زیبای مانژ قراردارد و در سمت چپ دروازه ایبرین که ورودی میدان سرخ از سمت شمال محسوب می شود که ما تصمیم گرفتیم اول میدان مانژ را ببینیم و بعد وارد میدان سرخ مسکو شویم .

در ورود به میدان مانژ با مجسمه مردی اسب سوار روبه رو می شویم ، او کسی نیست جز مارشال گئورکی کنستانینویچ ژوکوف که فرمانده روسیه در نبرد با آلمان نازی درجنگ جهانی دوم و فاتح برلین است زیر سم اسب ژوکوف علامت عقاب نازیهاست و خودش هم در جوار مقبره لنین پای دیوار کرملین موسوم به دیوار آرامش در جوار مشاهیر شوروی سابق به خاک سپرده شده است .

 

مجسمه یادبود مارشال ژوکوف

پشت مجسمه مارشال ژوکوف موزه تاریخ ملی روسیه واقع شده در این موزه ، طیف گسترده ای از آثار باستانی به جای مانده از قبایل بدوی ماقبل تاریخ که در روسیه کنونی می زیسته اند وجود دارد . همچنین در این موزه آثار قیمتی و گرانبهایی که توسط اعضای خاندان رومانوف به دست آمده نیز هست . کل اشیا موجود این موزه به بیش از یک میلیون قطعه می رسد و در سال ۱۸۷۲ توسط ایوان زابلین الکسی یواروف و سایر علاقه مندان به فرهنگ اسلاوی اروپای مرکزی و شرقی و علاقه مندان به ترویج تاریخ روسیه تاسیس شد با این اوصاف ما چون قصد بازدید از موزه هرمیتاژ سنت پترزبورگ را داشتیم و با وجود دیدنی های فراوان مسکو و وقت کم ، از دیدن موزه های مسکو صرفنظر کردیم . ساعت آبنما از دیگر دیدنی های این میدان است که بر روی گنبدی شیشه ای ، زمان مهمترین شهرهای نیم کره شمالی را نشان می دهد که دیدن اون خالی از لطف نیست .

 

ساعت آبنما

بعد از بازدید از میدان مانژ به طرف قلب مسکو و حتی روسیه یعنی میدان سرخ حرکت کردیم . توصیه شده که برای اولین بازدید از میدان سرخ از دروازه رستاخیز یا ایبریا وارد میدان بشوید که نمایی کارت پستالی و زیبا از اولین دیدار در ذهن باقی بماند و البته اگر شلوغی اجازه بدهد عکس های کارت پستالی از میدان سرخ از ورودی این دروازه خواهید انداخت . 

اما دروازه ایبریا تنها دروازه باقیمانده از کیتای گورود که ناحیه ای در مسکو و نام دیگر آن محله چینی هاست می باشدکه انتهای شمال غربی میدان سرخ را به به میدان مانژ متصل می کند و دیوارهایش آجریست . این دروازه ساختمان زیبای شهرداری را به شرق و موزه تاریخ ملی را به غرب مسکو پیوند می دهد و کلیسایی چوبی در آن قرار دارد که در سال ۱۶۶۹ ساخته شد . این کلیسا به همراه دروازه اش در سال ۱۹۳۱ خراب شدند ولی در بین سال های ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ دوباره ساخته و احیا شدند .

 

دروازه ایبریا ( رستاخیز )

کنار این دروازه به کیلومتر صفر مسکو می رسیم که دایره ای برنزی رنگ و سنگفرشی است و تمام مسیرها از مسکو بنواحی دیگر از اینجا محاسبه می شود . بر روی این سنگفرش هم مردم رو به میدان می ایستند و با نیتی که می کنند سکه ای را به پشت سر خود می اندازند و معتقد هستند که آرزویشان برآورده می شود و برخی کولی ها هم از این فرصت استفاده کرده و این سکه ها را بر می دارند البته پلیس در صورت مشاهده با این کار برخورد می کند . حالا تقریبا وارد میدان سرخ شده ایم و محو تماشای این میدان زیبا و رویایی و نوستالژیک هستیم و بی اختیار سعی می کنیم زیباترین زوایا را برای ثبت این لحظات را پیدا کنیم .

و اما میدان سرخ ، مهم‌ترین میدان مسکو و روسیه و سومین میدان بزرگ جهان بعد از تیان آن من پکن و نقش جهان اصفهان است و در بیرون باروهای شرقی کرملین واقع شده و حدود 72 هزار متر مربع وسعت دارد . این میدان در اوایل قرن پانزدهم به عنوان بازار ساخته شد و در قرن شانزدهم به میدان تثلیث مشهور شد . از اواسط دهه 1660 نام این میدان به کراسنایا پلوشاد یا میدان سرخ تغییر یافت . ساختمانهای اطراف میدان هر کدام بنوعی دیدنی و قابل توجه هستند که در مورد هرکدام هنگام بازدید توضیح خواهم داد و برخلاف خیلی از کشورها که با تغییر حکومت نمادهای حکومت قبلی را  از بین می برند ،  نمادهای حکومتهای قبلی در روسیه  دستنخورده در میدان بچشم می خورد . ستاره کمونیستها و عقاب دو سر تزارها و باز عقاب دو سرپوتینستها !!!

پس لحظاتی که محو تماشای زیباییهای این میدان شدیم و حسابی عکس گرفتیم به سمت کلیسای کوچک کازان که سمت چپ دروازه رستاخیز است رفتیم . داخل کلیسا چیز خاصی ندارد اما نمای بیرونی کلیسا زیباست و پس از دیدن آن شروع به قدم زدن بر روی سنگفرشهای میدان کردیم . 

 

ورودی میدان سرخ از دروازه ایبریا

 

کلیسای کازان مسکو

در سمت غربی  میدان و زیر دیوار کرملین بنایی شبیه به زیگورات چغازنبیل قرار دارد که مقبره لنین در آنجاست اما دیدار از این مقبره فقط از ساعت 10 صبح تا 1 امکانپذیره و در آن ساعت تعطیل بود و به ناچار بازدید از آن را به زمان دیگری موکول کردیم و به سمت نماد مسکو و حتی روسیه یعنی کلیسای جامع سنت باسیل حرکت کردیم .

کلیسای جامع سنت باسیل یا کلیسای منجی یکی از نمادهای کشور روسیه به حساب می‌آید که با قدمتی بالغ بر 450 سال  در میدان سرخ مسکو واقع شده  و به ‌عنوان یکی از برجسته‌ترین بناهای تاریخی روسیه ، به دستور ایوان چهارم مشهور به “ایوان مخوف” به عنوان نمادی از فتح خانات قازان ( دولت تاتار قرون وسطایی ) و برای شکرگزاری به خاطر شکست سپاهیان جنگجوی مغول ساخته شد . طبق تحقیقات انجام شده بنای اولیه این ساختمان از چوب ساخته شده بود، اما شش ماه بعد از پایان ساخت آن در بهار 1555 میلادی ، دستور ساخت کلیسایی از سنگ داده شد که ساخت آن تا سال 1561 ادامه داشت .

کلیسا شامل 8 کلیسای کوچک است که گرداگرد کلیسای اصلی حضرت مسیح ساخته شده اند این کلیساها از داخل با ستون های واحدی بهم پیوند می خورند و بلندی این کلیسا نزدیک به 48 متر میباشد ، داخل کلیسا بسیار مارپیچ  و پیچیده است و دلیل ساخت آن به این شکل هنوز هم کاملا مشخص نیست اما نکته قابل توجه این که کلیساهای کوچک به شکل ستاره 8 پر ( ستاره داوود ) در اطراف کلیسای اصلی هستند و این نشانه ای از مکنونات قلبی سازندگان آن است .

سازه اصلی کلیسا در ابتدا کاملا با سنگ سفید رنگ ساخته شده بود و گنبدهایی طلایی رنگ داشت و بعدها در قرن 17 رنگ اون تغییر پیدا کرد تا با ساختار میدان سرخ هماهنگ بشه و گنبدهای اون هم به این شکل رنگارنگ در آمدند . بر اساس داستانها دو معمار روس به نام “بارما” و “پوستنیک” بنای اولیه آن را ساختند و ایوان مخوف پس از اتمام کار ساختمان کلیسا چشم این معماران را از کاسه درآورد تا نتوانند بنایی زیباتر از آن طراحی کنند .

چهار گنبد این کلیسا نام خود را از مقدسینی گرفتند که در جنگ با قازان ‌ها شجاعت به خرج داده بودند .  سپرین و جاستین ، گریگوری ، الکساندر سیوریسکی و پیشگامان قسطنطنیه با نامهای الکساندر، جین و پاول مقدسانی بودند که نامشان بر این چهار بنا گذاشته شد و چهار محراب دیگر نیز به نام دو تن از امپراطوران روسیه و جشن نزول خداوند بر اورشلیم و سنت باسیل یا واسیلی بلاژنی نامگذاری گردید که این اسم بعدها به کل مجموعه تسری پیدا کرد اما ساختمان اصلی کلیسا با نام شفاعت مریم مقدس نام گرفت .
این کلیسا نام دیگری هم دارد که امروزه کمتر شنیده و استفاده می شود ، “یورودستوو” یک واژه روسی هست به معنی دیوانگی . این کلیسا به اسم دیوانگان مسیح هم معروف بوده است . این اسم اشاره میکند به نوعی از اعتقادات مسیحیان ، که در آن کسی که این عقیده رامی پذیرد ، ابتدا مال دنیا و خانواده و همه چیز را برای مسیح رها میکند و اجازه می دهد دیگران از او سو استفاده کنند! در حقیقت کسی که این روش را در پیش میگیرد خودش را برای رضای مسیح شبیه انسان دیوانه ای میکند که فقط در جستجوی مسیح است و هیچ وابستگی دیگری ندارد ، افرادی که به این روش اعتقاد داشتند با لباسهای پاره و کهنه و گاهی کاملا برهنه و بدون لباس گدایی میکردند و ریاضت می کشیدند . 

این توضیحات برای این بود که سنت باسیل اسم این کلیسا و معروفترین کلیسای کل روسیه ، نام یکی از همین افراد  و فردی بوده که در کنار همین کلیسا زندگی میکرده و یکی از بزرگترین و معروفترین دیوانگان مسیح نام گرفته بود . کلیسای ارتودوکس روسیه اسم 36 نفر رو به عنوان دیوانگان مسیح و قدیس و برکت داده شده و تقدیس شده عنوان کرده و سنت باسیل نیز یکی از آنهاست ، اما یکی دیگر از معروفترین  و آخرین آنها فردیست به اسم گریگوری راسپوتین که مرموزترین فرد در تاریخ روسیه است که پیشنهاد می کنم داستان زندگی او را حتما بخوانید .

در ورودی کلیسا و محوطه مقابل کلیسا مجسمه یادبودی از “منیین” و “پوژارسکی”  دو تن از قهرمانان ملی روسیه در تهاجم لهستانی ها در قرن شانزدهم قرار دارد . البته این مجسمه ها در ابتدا در وسط میدان سرخ قرار بود اما در سال 1936 دولت روسیه برای دستیابی به دید بیشتر در میدان ، آن را به مقابل کلیسا انتقال داد . 

 

مجسمه منیین و پوژارسکی  

بلیط ورودی کلیسا 350 روبل است و برای ورود از درب اصلی رد شده و وارد راه پله اصلی می شویم . داخل کلیسا برخلاف طراحی و رنگ آمیزی خارق العاده بیرونی آن و به نسبت سایر کلیساها ، جذابیت و شکوه خاصی ندارد . پس از بازدیدی نیم ساعته از داخل کلیسای اصلی و کلیساهای فرعی و طبقه دوم آن از محوطه کلیسا خارج می شویم و به سمت پل دیوار غربی کرملین و برج اسپاسکایا  یا برج ساعت می رویم .

 

داخل کلیسای سنت باسیل

 

 خروجی کلیسای سنت باسیل

نکته دیگری که در این حین جلب توجه می کند وجود عروس و دامادهای جوانی است که به سادگی آغاز زندگی خود را در این قسمت از میدان جشن می گیرند و عکس یادگاری می اندازند . چهره های نو عروسان روس بقدری ساده و دور از تکلف است که اگر لباس سفید را از تن آنها خارج کنیم از بقیه افراد همراه آنها که در مراسم شرکت کرده اند قابل تشخیص نیستند . سادگی بیش از حد لباس و آرایش و مراسم عروسی روسها  چیزیست که مرا تحت تاثیر قرار میدهد . گویا در فرهنگ روسیه هزینه جشن ازدواج مفهومی ندارد و این مورد به دفعات در نقاط مختلف مسکو و سنت پترزبورگ به چشم می آمد .

و اما برج ساعت معروفترین برج از برج های بیست گانه ارگ کرملین است که در سال ۱۶۲۵ و با ارتفاع بیش از ۷0 متر ساخته شد . تاج اکثر برج‌ها از خیمه‌های چوبیست و بر روی این برج ساعت چهار وجهی معروف کرملین نصب شده است که هر 15 دقیقه یک بار زنگ می زند ، هم چنین هر ساعت با صدای دیگری اعلام وقت می کند این صداها را مجموعه ای از ناقوس های کوچک و بزرگ به وجود می آورند . این ساعت ها 28 تن وزن دارند و عقربه های آن دارای 3 تن وزن است .

 

برج ساعت کرملین

پس از دیدن برج ساعت به مکانی در مقابل برج ساعت که مدور و به شکل سکو بالا آمده و اطراف آن محصور است رفتیم . این مکان مدور که روس ها به آن لوبنوی مستو یا جایگاه سرها می گویند مکانی است که برای اولین بار در سال 1530 با آجر ساخته شد . هدف و عملکرد اصلی آن برای سخنرانی ، وعظ و  اعلان دستورالعمل های حکومتی بوده ولی هرچند گاهی اوقات نیز در این مکان مراسم اعدام  برگزار می شد و روی این سکو لنین یکی از معروفترین سخنرانی های تاریخ شوروی را انجام داده بود . در سال 1786 این مکان به شکل سابق با سنگ سفید مجدداً ساخته شد . سکه هایی را که بر روی زمین در این مکان می بینیم ، مردم به احترام کسانی که در این مکان اعدام شده اند ریخته اند .

 

لوبنوی مستو 

پشت این سکو یکی از قدیمی ترین و گرانقیمت ترین مراکز خرید دنیا یعنی مرکز خرید گوم قرار دارد که مقصد آخر بازدید ما در میدان سرخ بود . مرکز خرید گوم یکی از بزرگ‌ترین مراکز خرید در اروپاست و معروف‌ترین برند های دنیا در این محل شعبه دارند . قدمت این مرکز به 400 سال میرسد و یکبار حدود 150 سال پیش دچار آتش سوزی شد و تقریبا بطور کامل تخریب شد ولی ساختمان جدید به زودی در مکان ساختمان قبلی احداث شد . در زمان کمونیست ها تغییر کاربری های زیادی در این ساختمان اتفاق افتاد اما تا قبل از اون همیشه مرکز تجاری و قلب تجاری روسیه بوده و هست اما جدای از خرید ، ساختمان و معماری این مرکز خرید یکی از جاذبه‌های شهر مسکو است .

در زیر زمین آن ، مراکز خرید و مجموعه های خصوصی قرار داره که  اطلاع دقیقی از آن در دست نیست و فقط افراد خاص با کارت عضویت ویژه میتوانند وارد آن بشوند . در طبقات بالایی آن سالن های سینما و رستوران و کافی شاپ های متعددی قرار دارد که نمایی خیره کننده و زیبا به پایین این مجتمع دارند و در وسط این مرکز و روبه روی درب اصلی آن  یک آبشار بسیار زیبا  قرار دارد  که محل مناسبی برای عکس انداختن و قرار گذاشتن می باشد .

 

 مرکز خرید گوم

در زمان حضور ما جشنواره گوم برپا بود و به همین دلیل تمام پاساژ مملو از گل بود ، راهروها پر از گل و به هر قسمتی که نگاه میکردی با گل زینت یافته بود . علیرغم قیمت های نجومی این بازار ، اما حس ایرانی بودن ما باعث شد که باز ما از آنجا خرید کنیم ! 

بستنی قیفی ! تنها چیزی بود که ما از آنجا خریدیم و این خرید هم دلیل داشت . چون بستنی قیفی که در کنار آبشار داخل مجتمع روبه روی درب اصلی به فروش می رسد از معروفترین بستنی های دنیاست و خوردن این بستنی جز واجبات سفر به مسکوست به همین دلیل 2 عدد بستنی به قیمت 100 روبل خریدیم تا این کار مهم رو به انجام رسانده باشیم و الحق که جز خوشمزه ترین بستنی های عمرم بود که خورده بودم . 

 

 بستنی در مرکز خرید گوم

پس از خوردن بستنی و گشتی یک ساعته در مرکز خرید تقریبا ساعت 3 بود که دیگه نایی برامون نمانده بود و گرسنگی هم مزید برعلت شده بود اما توان گشتن دنبال یک رستوران مناسب را نداشتیم به همین دلیل تصمیم گرفتیم که به هتل برگردیم و ناهار را با کنسروهایی که از ایران آورده بودیم سر کنیم .

 

خیابان نیکولسکایا

از مرکز خرید گوم خارج شدیم و از خیابان نیکولسکایا که پشت مجتمع گوم است به ایستگاه مترو پلوشاد روولوتسی رفتیم و به سمت ایستگاه پارتیزان اسکایا سوار مترو شدیم و تقریبا ساعت 4 بود که به هتل رسیدیم و بعد از یک دوش آب گرم و صرف ناهار از فرط خستگی بیهوش شدیم و بدین ترتیب دومین روز سفر ما به پایان رسید .

روز سوم :

تقریبا چون شب زود خوابیده بودیم صبح زود بیدار شدیم و پس از خواندن نماز آماده شدیم و برای خوردن صبحانه به رستوران هتل رفتیم و حسابی به وجود رسیدیم و حدود ساعت 8:30 صبح بود که از هتل بیرون زدیم . هوا به نسبت دیروز کمی سردتر بود و دماسنج ورودی هتل دمای 1+ درجه رو نشان می داد اما بادی که می وزید باعث می شد که حس سرمای بیشتری بکنیم .

برنامه امروز ما به دو قسمت صبح و  بعد از ظهر تقسیم می شد برنامه صبح بازدید از مقبره لنین و بعد مجموعه کاخ کرملین بود به همین خاطر مسیر دیروز مترو را به سمت میدان سرخ طی کردیم و وارد ورودی مقبره لنین که تقریبا وسط میدان سرخ بود شدیم و با صفی حدود 50 نفر مواجه شدیم  . 

 

 مقبره لنین

هوا نم بارانی می زد و البته به سرعت مراحل گذر از گیت های بارزسی  انجام شد و ما با گذر از کنار دیوار مشاهیر که مدفن بسیاری از بزرگان روسیه بود به سمت مقبره لنین حرکت می کردیم .

 

دیوار مشاهیر کرملین

آرامگاه دیوار مشاهیر کرملین گورستانی در کنار کاخ کرملین و میدان سرخ در شهر مسکو محل به خاک سپاری افراد برجسته است و با روی کار آمدن کمونیسم در روسیه دو مقبره در زیر دیوار کرملین برای نگهداری بقایای ۲۴۰ نفر از شرکت‌کنندگان در انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ ساخته شد . از افراد مشهوری که در این مقبره ها مدفون هستند می‌توان به شارل روتنبرگ ، ماکسیم گورکی، سرگئی کارالیوف و یوری گاگارین و … اشاره کرد و به تدریج آنقدر تعداد این قبرها زیاد شد که تقربیا میدان سرخ داشت به گورستان تبدیل می شد به همین علت تدفین در این محل ممنوع شد و از آن تاریخ به بعد بزرگان روسیه دوباره در آرامگاه نوودیچی به خاک سپرده می شدند . 

در انتهای این گورها و درست پشت مقبره لنین یک قبر جلب توجه می کند که با تاج گل های فراوان مزین شده و آن قبر کسی نیست جز ژوزف استالین . 

 

مقبره استالین

البته استالین قبلا در کنار لنین به خاک  سپرده شده  بود  اما با توجه به جنایات فراوان  و تصمیم  حزب  مبنی  بر استالین زدایی و تطهیر چهره حزب در 31 اکتبر 1961 کنگره حزب به اتفاق آرا و به درخواست خروشچوف رهبر وقت حزب ، تصویب کرد که جسد مومیایی استالین از آرامگاه لنین به جای دیگری منتقل شود تا مردم به دیدارش نشتابند و به همین علت او را نبش قبر کرده و در پشت مقبره لنین به خاک سپردند .

بعد از گذر از قبر استالین با صف به سمت ورودی مقبره لنین میرویم . مقبره در سال 1930 بنا گردید و بعد از دوبار تجدید بنا به شکل هرم فعلی ساخته شد . داخل مقبره عکس گرفتن ، حرف زدن ، دست در جیب بردن و هر کاری که بی احترامی تلقی بشود شدیدا ممنوع است .

بازدیدکنندگان از در اصلی وارد می‎شوند و از پله‎های عریض سه متری سمت چپ پایین رفته و وارد سالن عزاداری می‎شوند در انجا به اتاقی میرسیم که مثل یخچال خنک است و بوی عطر و عود در فضا پیچیده و موسیقی آرامی شنیده می شود و به محض ورود یک تابوت بزرگ شیشه ای در وسط اتاق توجه رو جلب میکند . مسیر حرکت دور تا دور تابوت از پایین پای لنین میچرخد و از سمت چپ خارج میشود . به محض ورود نمی توان چهره لنین را دید و فقط دستها دیده می شود کمی که به سمت پایین پا حرکت می کنیم چهره هم دیده می شود .

اما راز جسد مومیایی لنین چیست ؟ زمانی که لنین مرد سران نظام کمونیستی تصمیم گرفتند که جنازه او را  حفظ کنند به همین دلیل جنازه را  با  مواد شیمیایی خاصی نگهداری کردند اما بعد از مدتی اجزاء بدن لنین شروع به متلاشی شدن کرد  و قسمتهایی از صورت از بین رفت و دانشمندان جنازه لنین را به لابراتوار بردند و سعی کردن با تزریق یک سری مواد که یک دانشمند اروپایی پیشنهاد داده بود روند زوال را از بین ببرند اما نتیجه عکس گرفتند و در نهایت جنازه را به همان روش مصری ها مومیایی کردند اما با علم جدید و تلاش برای حفظ ظاهر ولی نهایتا چهره جنازه تغییر پیدا کرد و مجبور شدند قسمتهای آسیب دیده را با موم ترمیم کنند بنابر این چیزیکه امروز در مقبره لنین دیده می شود  یک ماسک مومی هست که روی صورت مومیایی شده لنین قرار گرفته . از زمان فروپاشی شوروی تاکنون مباحث زیادی در رابطه با دفن جسد مطرح شده است و معمولا هر 18 ماه یک بار برای جلوگیری از تجزیه جسد ، جنازه به منظور عملیات بیوشیمی از آرامگاه خارج می شود و طبق اعلام مرکز اداره مقبره هزینه نگهداری این جسد سالیانه نزدیک به 200 هزار دلار است .

به هر حال با حفظ احترام و سکوت لنین را طواف کردیم و از سمت چپ تابوت خارج شدیم و پله هارو به سمت بالا طی کردیم و دوباره  وارد میدان سرخ شدیم . برای بازدید از کرملین باید از ورودی هایی که در باغ الکساندر قرار دارد وارد کرملین شد به همین دلیل ما از دروازه ایبریا از میدان سرخ خارج شدیم و وارد باغ شدیم به سمت مرکز پارک که ساختمان شیشه ای بود و مرکز فروش بلیط کرملین در آنجا است رفتیم تا بلیط کرملین را خریداری کنیم .

چند نوع بلیط برای کرملین وجود داره که شامل ورودی کرملین ، موزه جواهرات و لباس ها ، ورودی کلیساها است که چون ما می دانستیم کلیساهای داخل کرملین بیشتر نیایشگاههای شخصی پادشاهان بوده و چیز خاصی برای بازدید ندارد بلیط ورودی کرملین و موزه جواهرات را به قیمت 700 روبل برای هر نفر خریداری کردیم . برای ورود به کرملین دو ورودی وجود دارد که یکی وسط باغ الکساندر و از طریق دروازه کوتافیا که روی پل تِرینیتی قرار دارد و کسانی که می خواهند وارد محوطه اصلی کاخ شوند ار آن وارد می شوند و دیگری در انتهای باغ الکساندر که معمولا خلوت تر است و در کنار موزه جواهرات سلطنتی قرار دارد . چون ورود کیف  و کوله بزرگ به کرملین ممنوع است محلی برای نگهداری این وسایل زیر پل ترینیتی وجود دارد که با نشان دادن بلیط ورودی کرملین وسایل را به رایگان امانت نگه می دارند و رسید می دهند . بعد از سپردن وسایل وارد صف ورودی شدیم و بعد از 10 دقیقه و عبور از گیت های بارزسی و عبور از روی پل وارد کرملین شدیم .

 

 ورودی کرملین از پل ترینیتی

و اما کرملین مسکو نماد قدرت دو امپراتوری بزرگ در طول تاریخ بوده است ، روسیه قرون‌ وسطی و اتحاد جماهیر شوروی . کرملین جایی است که تمام تاریخ پرفراز و نشیب روسیه در آن رقم خورده است . ایوان مخوف و استالین در آن حکومت کرده‌اند ، ناپلئون سوختن مسکو را در آن به تماشا نشست و این کاخ دیکتاتوری لنین را از نزدیک دید و نهایتاً ولادیمیر پوتین را در خود جای داد . کرملین در عین زیبایی ، غیرقابل ‌اعتماد است ؛ ترکیبی چشم ‌نواز از قدرت و مخفی‌کاری  و چیزی که بیشتر از همه این صفات را در خود گنجانده است معماری‌ متنوع و تلفیقی این بناست . 

کرملین در واقع یک ارگ تاریخی است که در قلب شهر مسکو قرار دارد و هسته‌ مرکزی این شهر نیز محسوب می‌شود . این کاخ مثلثی شکل از جنوب با رودخانه مسکوا ، از شرق با میدان سرخ ، و از غرب با باغ الکساندر همجوار است . چند کلیسا و قصر، دیوار کرملین و برج‌های کوچک و بزرگ ، کرملین را به یکی از زیباترین موزه‌های دنیا بدل کرده است . این کاخ اقامتگاه رسمی رئیس ‌جمهور روسیه نیز محسوب می‌شود . در مورد تاریخ پر فراز و نشیب این ارگ توضیحات مفصلی در اینترنت وجود دارد که به دلیل طولانی بودن آن از ذکر آن صرف نظر و به همین مقدار اکتفا می کنم . بعد از ورود به کرملین در سمت راست ، پاویون رسمی استقبال مقامات یا کاخ دولتی قرار دارد .

 کمی جلوتر یک توپ بزرگ به چشم می آید که به توپ تزار معروف است . این توپ ساخت استاد کاران اسلحه قرن 16 روس است . تنه برنزی توپ با نقش های حاشیه ای ، نوارهای تزیینی ، نوشته های یادبود و نقش تزار فئودرو ایوانویچ سوار بر اسب تزیین شده است . طول این توپ بیش از پنج متر و وزن آن ۴۰ تن می باشد . نام این سلاح بی نظیر به عنوان بزرگترین سلاحی که زمانی در جهان ساخته شده وارد کتاب رکوردهای گینس شده است .

 

 توپ تزار یا شاه توپ

کمی آن طرف تر ناقوس بزرگی قرار دارد که به ناقوس تزار مشهور است . ناقوس تزار مانند یک مجسمه برپا شده و هر توریستی که از کرملین دیدن می کند حتما در مقابل این یادبود می ایستاد تا از دیدن آن لذت ببرد و واقعا هم این ناقوس دیدنی است . ارتفاع آن بیش از 6 متر و وزن آن حدود 200 تن است . جایی در مرکز آن به پرتره اعضای خانواده سلطنتی اختصاص داده شده که ساخت این ناقوس به عنوان سمبل عظمت روس به فرمان تزار انجام شده است . زندگی این ناقوس دراماتیک بود و طی ساخت آن آتش سوزی مهیبی در کرملین رخ داد که باعث شد ناقوس داغ و سرخ شود و برای سرد کردن آن به اشتباه روی آن آب پاشیدند که همین کار باعث شکستن و جدا شدن یک تکه 11 تنی ار آن شد که در حال حاضر در کنار آن قرار دارد و عملا عمر این اثر شگفت هنری بدون هیچ به صدا آمدنی به پایان رسید .

 

 ناقوس تزار

پشت ناقوس تزار برج بلندی خود نمایی می کند که به برج ناقوس ایوان مخوف معروف است . این برج با دو گنبد طلایی و به ارتفاع 81 متر بلندترین سازه ی کرملین است که از ۳۰ کیلومتری هم دیده می شود و 21 زنگ بزرگ و کوچک را در خود جای داده که در زمان حمله دشمن همگی به صدا در می آمدند و میتوانستند یک شهر را خبردار کنند و وقتی از زاویه خاصی به آن نگاه میکنیم شبیه یک شمع در حال سوختن است. این برج را معمار ایتالیایی در دوران ایوان مخوف ساخته است و در طبقه ی پایین آن هم مجموعه هایی از آثار هنری مرتبط با کرملین را نمایش می دهند که البته برای دیدن این مجموعه ها باید بلیت جداگانه بخرید .

 

برج ناقوس ایوان مخوف

بعد از برج ناقوس به محوطه باز و بزرگی می رسیم که گرداگرد آن کلیساهای کوچکی قرار دارد که به میدان کلیساها مشهور است . در گوشه ای از این میدان کلیسای آرخانگل میخاییل (فرشته نجات پرنس مسکو در جنگ) است که درسال 1508 ساخته شد . این کلیسا که به شکرانه زنده ماندن شاه در جنگ ساخته شد به فرشته نجات شاه تقدیم گردید کلیسا علاوه بر نقاشیهای زیبایش ، شهرتش را مدیون این است که پادشاهان روس از ایوان کالیتا تا ایوان پنجم در آن مدفونند . 

 اما زیباترین و مهمترین کلیسای این مجموعه کلیسای دورمیشن است که به دستور ایوان سوم در قرن پانزدهم ساخته شد . سردر بزرگ سنگ آهکی آن دارای 5 قبه است است و نقاشیهای داخلی اش هم بسیار زیباست  و قصه زندگی مسیح را از لحظه تولد در آغل گوسفندان تا لحظه به صلیب کشیده شدنش را بازگو می کند . این کلیسا برای همه پادشاهان روس یادآور روز تاجگذاری است و همه پادشاهان روس در این کلیسا و در حضور اسقف اعظم تاج بر سر نهادند .

 

کلیسای جامع دورمیشن

 در سمت راست دورمیشن کلیسایی با گنبد های نقره ای خود نمایی می کند که به کلیسای دوازده فرستاده معروف است . 

 

کلیسای دوازده فرستاده

در گوشه دیگر میدان کلیسایی ، با دوازده گنبد طلایی خود نمایی می کند که به کلیسای بشارت مشهور است .

 

کلیسای بشارت

دو کلیسای متروپلیتن ها و پدرسالاران مسکو در پشت این میدان قرار دارد که گنبد های آن از داخل میدان مشخص است .

بعد از خروج از میدان کلیساها ساختمان بعدی که به چشم می آید کاخ ریاست جمهوری است که از زمان ساختش دفتر کار شخص اول مملکت بوده اما جناب پوتین به دلیل شلوغی مسکو ترجیح داده که در جایی خارج مسکو کار و زندگی کند مگر در مراسم رسمی و ملاقات های مهم سیاسی است که به آنجا می آید و اجازه بازدید از آن به توریست ها داده نمی شود .

 

دفتر کار پوتین در کرملین

بعد از کاخ ریاست جمهوری در کنار درب خروجی که انتهای باغ الکساندر قرار دارد ساختمان آرسنال خود نمایی می کند که موزه جواهرات و لباس های سلطنتی و اسلحه خانه قدیمی کرملین است که ما بلیط بازدید آن را خریداری کرده بودیم .

  از درب گاو صندوقی آن وارد شدیم و در قسمتی که محل نگهداری لباس ها بود لباس های حجیم مانند پالتو ، اورکت و چتر و … را تحویل دادیم و وارد ساختمان موزه شدیم . لباس ها و انجیل های زرنشان و جواهرات خیره کننده به همراه کالسکه های جواهرنشان تزارها و خانواده سلطنتی و هدایای سایر کشورها و زره ها و اسلحه های منحصر به فرد در جای جای این موزه زیبای دو طبقه خود نمایی می کرد و ما بیش از یک ساعت وقت صرف فقط بازدید لحظه ای از آثار زیبای این موزه کردیم و بازدید کامل همراه با شناخت تاریخچه این آثار بیش از یک روز کاری زمان می برد .

 

موزه جواهرات و لباس های سلطنتی کرملین

حوالی ساعت 13 بود که بازدید 4 ساعته ما از کرملین پایان یافت و ما دوباره مسیر باغ الکساندر را طی کردیم تا در ورودی اصلی کرملین کوله های خود را تحویل بگیریم . بعد از تحویل گرفتن وسایل به فود کورتی که دیروز رفته بودیم دوباره رفته و دو ساندویچ مخلوط با مواد انتخابی روسی به قیمت هر عدد 100 روبل خریدیم و در طی مسیر به سمت ایستگاه مترو خوردیم و ساعت 14 بود که به هتل رسیدیم و قصد داشتیم تا ساعت 16 استراحت کرده و بعد برنامه بعد از ظهر خود را آغاز کنیم .

ساعت 4 بعداز ظهر از خواب بیدار شدیم و آماده شدیم که برای بازدید از یکی از اسرارآمیز ترین نقاط دنیا برویم . قبل از آن لازمه اشاره کنم که در دنیا بیش از 50 نقطه فوق سری وجود دارد که حتی در نقشه گوگل ارث نیز این مناطق به صورت سفید و یا شطرنجی و نامفهوم نمایش داده می شود مانند منطقه 51 در صحرای نوادای آمریکا و یا پارک ملی تانتاکول در شیلی و … اما این مناطق در روسیه از همه جای دنیا بیشتر است . اما این جایی که ما می خواستیم برای بازدید آن برویم تا بیش از یک دهه قبل حتی بسیاری از سران روسیه و تقریبا اکثر توریست ها و مردم عادی از وجود آن بی خبر بودند تا اینکه بخشی از آن تبدیل به موزه شد و درهای آن به روی دنیا باز شد !!! بله شهر زیرزمینی و پناهگاه اتمی بانکر 42 .

این یگانه پناهگاه زیر زمینی جهان است که در مرکز شهر در عمق 65 متری و ۱۸ طبقه زیر زمین ساخته شده است و تا کنون فعال می باشد این پناهگاه زیر زمینی که اواخر سالهای 1950 میلادی ساخته شد تقریباً 30 سال در حال آماده باش شبانه روزی قرار داشت و امنیت اتحاد شوروی را تأمین می کرد . در زمان جنگ سرد ، این پناهگاه  ، مرکز فرماندهی جنگ هسته ای و مجهز به تمام وسایل ضروری در صورت بروز جنگ اتمی و هدایت یک جنگ هسته ای تمام عیار بود . ذخیره مواد غذایی ، سوخت ، آب آشامیدنی و سیستم تهویه هوا می توانست طی چند ماه نیازهای اکیپ ویژه و تمام سران اتحاد جماهیر شوروی را تأمین کند . در زمان حاضر بخشی از این پناهگاه مبدل به موزه شده است که در آنجا یکی از جالب ترین گردش ها در دنیای اسرار آمیز محرمانه ترین سازه دنیا را می توان داشت .

افسانه های زیادی مرتبط با زندگی زیر زمینی در مسکو در وجود دارد اکثر آنها با متروی پایتخت روسیه مربوط است و ما با چشم خود این ایستگاه های مترو مخفی را که از این پناهگاه می گذشت دیدیم . برآوردهای مختلفی از هزینه ساخت این ابرسازه حیرت انگیز داده شده و کارشناسان خبره ساخت و ساز ، هزینه ساخت این پناهگاه را در آن سالها برابر با ساخت مجدد شهر مسکو دانسته اند . بعد از این مقدمه طولانی که به نظرم لازم بود از هتل خارج شدیم و به ایستگاه پارتیزان اسکایا رفتیم .

از ایستگاه پارتیزان اسکایا در خط آبی مترو مسکو 4 ایستگاه به سمت میدان سرخ رفته و در ایستگاه کوراسکایا پیاده و وارد خط قهوه ای مترو مسکو که شبیه رینگ تمام خطوط مترو مسکو را به هم متصل می کند شدیم و با تعویض قطار به ایستگاه تاگان اسکایا رفتیم . 

 

 ساختمان پناهگاه هسته ای

بعد از خروج از مترو در خیابان به سمت چپ که نگاه کنیم به ساختمانی شبیه ساختمان هفت خواهران که دانشگاه علوم انسانی مسکو است بر می خوریم به سمت آن ساختمان طبق نقشه حرکت می کنیم و با طی کردن مسافتی حدود 500 متر و درساعت 17:30 دقیقه به ورودی بانکر42 رسیدیم که در ورودی آهنی ساده ای دارد و هیج نشانی از عظمت پشت اون درب در ظاهر این ساختمان وجود ندارد .

در جلوی درب ورودی چند جوان دبیرستانی بودند که ما از آنها سوال کردیم ولی حتی ساده ترین کلمات انگلیسی را متوجه نشدند به همین علت بیخیال آنها شدیم و وارد موزه شدیم . داخل حیاط موزه حدود 30 نفر که همگی روس بودند نشسته بودند و ما بدون توجه به آنها به دنبال باجه بلیط فروشی به داخل پناهگاه رفتیم که نگهبانی جلوی ما را گرفت و به روسی توضیحاتی داد که متوجه نشدیم و ما را به سمت حیاط و در کنار بقیه توریست ها هدایت کرد که ما هم تصمیم گرفتیم که منتظر بمانیم و ببینیم بقیه چه می کنند .  بعد متوجه شدیم که تورهای این پناهگاه به صورت دسته جمعی و راس ساعت مقرر و با راهنمای ویژه برگزار می شود چون بسیاری از قسمت های این پناهگاه هنوز هم محرمانه است و از طرف دیگر به دلیل پیچیدگی تونل ها امکان گم شدن بود .

ساعت 18 بود که همه توریست ها به سمت داخل پناهگاه حرکت کردند و تازه باجه بلیط فروشی باز شده و ما بلیط ورودی را نفری 2500 روبل خریدیم و از راه پله های به سمت پایین حرکت کردیم تا طبقه 18- پیش رفتیم و من از همین الان فکر برگشتن این مسیر بودم که بسیار سخت و نفس گیر بود .

بعد از عبور از چند تونل وارد یک سالن سینما شدیم و فیلمی نیم ساعته به زبان روسی در مورد تاریخچه جنگ سرد و ساخت پناهگاه و چگونگی فرماندهی یک حمله هسته ای به آمریکا از این پناهگاه نشان داده شد . بعد به دفتر کار استالین رفتیم که مجسمه آن در پشت میز کارش بود و همه با آن عکس می گرفتند . 

دفتر کار استالین در پناهگاه هسته ای

سپس به اتاق جلسات محرمانه سران شوری رفتیم که امکان شنود و جاسوسی در آن وجود نداشت .

بعد از آن به اتاق فرماندهی جنگ هسته ای رفتیم که یک حمله هسته ای از آنجا به آمریکا در آن بازسازی و فرماندهی می شد و سیستم اولیه پروژه ای که بعدها توسعه یافت و هم اکنون نیز مورد استفاده و موسوم به Dead hand  (دست مرده) است نیز در آنجا وجود داشت . 

 

اتاق کنترل جنگ هسته ای

 این سیستم کنترل خودکار تسلیحات اتمی شوروی وظیفه داشت تا در صورتی که حتی تمام مقامات سیاسی و نظامی بلند پایه شوروی از بین رفته باشند ، قابلیت ضربه ی دوم اتمی شوروی را حفظ و در صورت شناسایی حمله  اتمی به خاک روسیه از آن استفاده کند ، وجود این سیستم تنها پس از فروپاشی شوروی آشکار شد ، مکانیزم کار این سیستم به این شکل بود که سیستم مرکزی با استفاده از گستره ی وسیعی از حسگرها که در سراسر سرزمین شوروی نصب شده بودند حمله  اتمی توسط آمریکا را کشف کرده و به طور خودکار با پرتاب موشکهای اتمی به اهداف از پیش تعیین شده در اروپای غربی و آمریکا ، ضربه ی دوم اتمی را وارد نماید  .

در سالن های دیگر اولین بمب اتمی روسیه و لباس های فضایی و موشک های بالستیک شوروی و تجهیزات مخابراتی و جاسوسی و ماکت این شهر زیرزمینی به نمایش گذاشته شده بود که از آنها بازدید کردیم .

 

اولین بمب هسته ای شوروی

سپس وارد تونلی شدیم که به یک خط مترو رسید که اجازه ورود به آن قسمت را ندادند و با دیدن این خط مترو عملا وجود مترو مخفی مسکو برای ما اثبات شد

 

خط مترو منتهی به پناهگاه هسته ای

در یکی از تونل ها بودیم گه بدون هیچ هشداری ناگهان دربهای تونل ها قفل شد و آژیر جنگ هسته ای به صدا در آمد و ناگهان ما عملا خود را در یک مانور واقعی حمله اتمی دیدیم . بچه های کوچک از این اتفاق بسیار ترسیده بودند و به شدت فریاد می زدند و گریه می کردند . 

بعد از دقایقی که مانور به پایان رسید درب تونل ها باز شد و ما از مسیری دیگر که شبیه یک پادگان و آسایشگاه سربازان و سپس یک بار و رستوران بود به پای پلکان خروج برگشتیم و حالا ما بودیم و 18 طبقه پلکان بلند که باید تا سطح زمین طی می کردیم !!!

 

بار و رستوران پناهگاه هسته ای

ساعت 20 بود که با پاهای ورم کرده به علت پله نوردی از پناهگاه خارج شدیم و به سمت ایستگاه مترو رفتیم و به هتل بازگشتیم و بدین ترتیب سومین روز اقامت ما در مسکو به پایان رسید .

 

روز چهارم :

صبح روز چهارم ساعت 7 از خواب بیدار شدیم و بعد از صرف صبحانه مفصل برنامه امروز را مرور کردیم . برنامه امروز دو قسمت داشت که صبح به بازدید از پارک پیروزی و موزه جنگ مسکو اختصاص داشت و بعد از ظهر می خواستیم برای بازدید از پارک گورکی و سپس سوار شدن بر کشتی کروز رادیسون رویال و بازدید از شهر مسکو از طریق رودخانه مسکوا برویم . چون می دانستیم که بلیط کروز معمولا زودتر از سانس مورد نظر به اتمام می رسید ما دو راه داشتیم . راه اول و در صورت همکاری هتل خرید اینترنتی با کارت اعتباری هتل بود و راه دوم رفتن به ایستگاه پارک گورکی و خرید حضوری بود .

ساعت 8 بود که از اتاق خارج شدیم و درخواست خود را با رزروشن هتل مطرح کردیم و او ابتدا موافقت کرد و خواسته ما را با مدیریت هتل مطرح کرد که معلوم نشد به چه دلیل مدیر هتل با این تقاضا مخالفت کرد و از ما عذر خواهی کرد و گفت باید حضوری بلیط تهیه کنید که البته همین باعث شد که ما شانس دیدن یک جشن زیبا و استثنایی را که در پارک گورکی برگزار می شد را داشته باشیم .

از هتل خارج شدیم و به سمت ایستگاه مترو حرکت کردیم . وارد ایستگاه پارتیزان اسکایا که خط آبی مترو مسکو از آن می گذرد شدیم و طبق نقشه می دانستیم که 9 ایستگاه بعد ایستگاه پارک پوبدی یا پارک پیروزی باید پیاده شویم . این مسیر تقریبا 40 دقیقه طول کشید و وقتی از ایستگاه خارج می شوید خود را در کنار یک اتوبان عریض می بینید و طاق پیروزی که به یاد پیروزی روسها برسپاه ناپلئون ساخته شده در سمت چپ ما خودنمایی می کند و توریستهای  زیادی برای دیدن این مکان و  البته گرفتن عکس کناراین بنا به اینجا می آیند . این بنا شبیه طاق پیروزی پاریس و دروازه هند دهلی است . 

 

طاق پیروزی مسکو

برای وارد شدن به محوطه اصلی پارک باید از زیر گذر خیابان عبور کرده و وارد محوطه اصلی پارک شد . چون فضای اطراف کاملا باز است و باد شدیدی می وزد سرمای هوا بیشتر از آن چیزی حس می شود که دماسنج ها نشان می دهند .

پارک پیروزی یکی از دیدنی های جذاب مسکو به شمار می رود و در منطقه ای بنام تپه های پاکلونایا  به افتخار پیروزی ارتش سرخ در جنگ جهانی دوم بر ارتش آلمان نازی احداث شد .

مساحت کل پارک 135 هکتار است که شامل یادمان اصلی پیروزی با ارتفاع 142 متر ، موزه ی جنگ جهانی دوم و گالری نقاشی موزه ی جنگ می باشد . در محوطه¬ پارک یک مسجد ، یک کلیسا و یک کنیسه به یادبود شهیدان مسلمان ، مسیحی و یهودی ساخته شده است .

از ورودی پارک تا پای ستون پیروزی مسافتی حدودا 300 متری است اما به دلیل باد سرد و شدید بسیار طولانی تر به نظر رسید تا به پای ستون برسیم .

این ستون فلزی شبیه به سرنیزه است و رویش اسامی بسیاری از کشته شدگان همراه با تصاویر آنان حک شده است . روی ستون دو مجسمه خودنمایی می کند یکی در پایین که پیروزی نیکه ( الهه یونانی پیروزی ) را بر اژدها نشان می دهد و نمادی است از پیروزی خیر بر شر و دیگری بر فراز ستون مجسمه پیک جارچی است که پیروزی را توی بوق و کرنا فریاد می زند .

بعد از ستون پیروزی و جلوی موزه جنگ جهانی دوم آتشی به یادبود کشته های جنگ همیشه روشن است که از کنار آن رد شدیم و برای تهیه بلیط به باجه بلیط فروشی رفتیم . بلیط ورودی موزه نفری 250 روبل بود . این موزه مجموعه ای منحصر به فرد از یادبودها و شهامت های مردم روسیه در طول جنگ بزرگ میهنی در سال های 1941-1945 می باشد که هزینه ساخت آن با پول مالیات و کمک های مردمی این کشور تامین شده است .

 

ورودی موزه جنگ پارک پیروزی

این موزه یکی از مجهزترین و زیباترین موزه های جهان می باشد و از دو بخش تشکیل شده ، یکی در داخل ساختمان با فرم نیم دایره که شامل نمادهای جنگی، عکس هایی از جنگ، ادوات و تسهیلات نظامی، مدارک و وسائل شخصی نام آوران جنگی ، سربازان ارتش ماکت ها و نقشه های مناطق عملیات است . یکی از زیباترین قسمت های این بخش ، ماکت های سه بعدی صحنه های معروف جنگ مثل نبرد استالین گراد است که  ترکیبی از نقاشی و ادوات جنگی واقعی همراه با نور و صدای جنگ است که آدم را به عمق صحنه نبرد می برد . بخش دوم واقع در فضای آزاد شامل هواپیماهای جنگی، ادوات زرهی و تجهیزات نظامی و دیگر سلاح های مورد استفاده در جنگ جهانی دوم می باشد .

در بخش داخلی موزه ، تالار افتخار که مجسمه سرباز پیروز در آن قرار دارد محلی است که بازدیدکنندگان بعد از ورود به این موزه مشاهده می کنند . دور این تالار نمایشگاه تاریخی و نظامی برپاشده است که رویدادها و فضای آن زمان را تداعی کرده و جزئیات را به خوبی به نمایش گذاشته است . 

 

 تالار افتخار و مجسمه سرباز پیروز

در طبقه پایین یکی از جالب¬ترین قسمت های موزه ، سالن اشک مادر است که در بالای مجسمه¬ی مادر و از سقف تالار دو میلیون و هفتصد هزار رشته کریستال به یاد بیست و هفت میلیون کشته روسیه در جنگ جهانی دوم به طرز زیبایی آویخته شده است . 

تالار اشک مادر

در همین قسمت دو ویترین جلب توجه می کرد که یکی مربوط به سربندها و دست نوشته ها و نامه های رزمندگان ایران در طی جنگ تحمیلی بود و دیگری یونیفرمی بود که پشت آن پرچم یا مهدی ادرکنی با آرم سپاه قرار دارد  که به این موزه اهدا شده است .

این موزه همچنین دارای چندین سالن سینما می باشد که فیلم های مستند سال های جنگ با موضوع زندگی مردم و عملیات در آن نمایش داده می شود . در کنار سالن های سینما ، مراکز خدمات و سالن های نمایشگاه و فروشگاه هدایا و یادبود های روسیه و جنگ قرار دارد که قمیت های آنها بسیار مناسب تر از سایر جاهای شهر بود و ما کلی یادگاری از آنجا خریدیم . بعد از بازدیدی سه ساعته از موزه خارج شدیم و با مترو به هتل برگشتیم تا استراحت کنیم و برای برنامه بعد از ظهر آماده شویم .

ساعت 4 عصر از هتل خارج شدیم تا به سمت برنامه عصرمون که گشت روی رودخانه مسکوا با کشتی کروز رادیسون رویال بود حرکت کنیم . برای سوار شدن به این کشتی دو ایستگاه وجود دارد که یکی در کنار هتل اکراین و دیگری در پارک گورکی است . ما به دلیل سهولت دسترسی به پارک گورکی توسط مترو این ایستگاه را انتخاب کردیم . از طرفی خود پارک گورکی یکی از جاذبه های دیدنی شهر مسکو است که توصیه می شود در صورت وجود وقت دیدن آن را از دست ندهید .

برای رفتن به گورکی پارک از ایستگاه پارتیزان اسکایا وارد خط آبی مترو مسکو شدیم و در ایستگاه کورک اسکایا خط عوض کرده و وارد خط قهوه ای مترو مسکو شدیم و بعد از چهار ایستگاه در ایستگاه اکتایبراسکایا پیاده شدیم و از ایستگاه خارج شدیم .  بعد از حدود 200 متر که در امتداد خیابان کریمسکیوال طی کردیم ورودی بزرگ پارک گورکی خودنمایی می کند .

 

عکس شماره 219 : ورودی اصلی گورکی پارک

پارک بزرگ گورکی که در قلب شهر مسکو قرار دارد  برای دهه ‌های متوالی  جز جذاب‌ترین و پرطرفدارترین پارک‌ های درون شهری دنیا و یکی از 10 پارک برتر جهان می باشد . پارک گورکی پارکی فرهنگی و تفریحی در مسکو است که بعد از ماکسیم گورکی نام وی را که بنیانگذار رئالیسم سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی بود بر روی این پارک گذاشتند . این پارک در سال 1928 افتتاح شد و شامل مکان های بازی برای کودکان ، نمایشگاه های جالب ، سرگرمی های تفریحی از جمله چرخ و فلک بزرگ و دیگر وسایل سرگرمی می باشد . همچنین این پارک برنامه های ورزشی مانند یوگا، رقص و غیره به طور رایگان برای دوستداران ورزش دارد و در زمستان ها نیز اسکیت روی یخ را می توان در این پارک تجربه کرد . این پارک همچنین شامل باغ های رسمی و زمین های جنگلی همراه با مجسمه های زیبا ، محیط مناسبی را برای دوستداران طبیعت فراهم می کند .

 

 پیست اسکیت روی یخ گورکی پارک

وارد پارک شدیم و به سمت اسکله کشتی تفریحی حرکت کردیم . هوا خنک بود و نم بارانی هم می زد . باجه فروش بلیط کشتی را پیدا کردیم و درخواست 2 بلیط کردیم که بلیط ها برای ساعت 5 تمام شده بود و ما بلیط برای ساعت 7 عصر را خریدیم که البته زیاد هم بد نشد چون شب مسکو با شامی رویایی در کشتی کروز تجربه ای بی نظیر است و از طرفی در این 2 ساعت با گشتی که در پارک زدیم با جشنی منحصر به فرد روبه رو شدیم که در موردش توضیح خواهم داد .

قیمت بلیط ورودی کشتی در سه کلاس طبقه بندی می شود که سالن اصلی 750 روبل و سالن رویال 1000 روبل و سالن فرست کلاس که بیشتر برای برگزاری جشن ها و مراسم است 1600 روبل بود . ما بلیط سالن اصلی را خریدیم چون می خواستیم در کنار بقیه افراد ، تجربه معاشرت با آنها را داشته باشیم . 

در این 2 ساعت ترجیح دادیم گشتی در این پارک زیبا بزنیم . چون هوا سرد بود به کافی شاپ رفتیم و قهوه خوردیم تا کمی گرم شدیم و شروع به گشتن پارک کردیم که با تجمعی از افراد مواجه شدیم که لباس های محلی پوشیده بودند و همه جا پر از کاه و علف بود و بچه ها روی آن بازی می کردند و غذاهای محلی می خوردند و ساز و آواز و رقص های محلی در حال برگزاری بود و هیمه های بزرگ از چوب را روی هم جمع کرده بودند که مثل اینکه قرار بود آتش بزنند ، که ما بعدا فهمیدیم نام این جشن ماسلنیتسا است .

 

جشن ماسلنیتسا در پارک گورکی

  ماسلنیتسا جشن یک هفته ای است که در اواخر اسفند ماه در روسیه و کشورهای اسلاونژاد مثل بلاروس و اوکراین برگزار می شود.

این جشن آیینی ، در واقع نماد پایان زمستان و فرا رسیدن بهار است و می توان آن را نوروز اسلاوی نامید . ماسلنیتسا ریشه های باستانی و غیر مذهبی دارد و تا قرن ۱۴ میلادی تقریبا همزمان با نوروز ایرانی برگزار می شد اما با گذشت زمان ، با مراسم و باورهای مذهبی کلیسای ارتودوکس آمیخته شد . در این هفته مومنان از خوردن گوشت منع شده اند و آخرین هفته ای است که می توانند محصولات لبنی و تخم مرغ بخورند به همین دلیل به این جشن هفته پنیر هم گفته می شود .

بلافاصله بعد از ماسلنیتسا ، روزه داری بزرگ چهل روزه آغاز می شود که طی آن باید نه تنها از خوردن گوشت ، بلکه از کلیه محصولات حیوانی ، موسیقی تند و رقص و پایکوبی امتناع کرد . روزه بزرگ به عید پاک ( ایستر ) ختم می شود که زنده شدن حضرت مسیح پس از مصلوب شدن را جشن می گیرند . مهمترین نماد این جشن بلینی ، نوعی پنکیک نازک و از غذاهای ملی روسیه است که چون گرد و گرم و زرد رنگ است ، نماد خورشید محسوب می شود . این جشن روز دوشنبه شروع می شود و هر روز هفته آداب و رسوم و برنامه های خاص خودش را دارد و اوج آن روزهای پنج شنبه ، جمعه و شنبه است و ما دقیقا روز آخر و مهمترین روز جشن شانس حضور در این مراسم را داشتیم . همین طور رسم است که آدمک های چوبی با صورت گرد از جنس حصیر به نام بانو ماسلنیتسا درست کرده و روز آخر آتش می زنند که در واقع نماد پایان دادن به زمستان است .
نزدیک ساعت 7 بود که به اسکله رفتیم و در صف سوار شدن به کشتی ایستادیم . رو به روی اسکله در آن طرف رودخانه ساختمان سفید زیبایی غرق در نور خودنمایی می کند که به کاخ سفید مسکو معروف است و وزارت دفاع روسیه در آنجا قرار دارد . 

بعد از ده دقیقه سوار کشتی شدیم و به قسمت رختکن رفته و لباسهای زمستانی را تحویل دادیم و به سالن اصلی رفته و  روی میزی کنار پنجره های بزرگ کشتی نشستیم . مسافران به سرعت سوار شدند و کشتی شروع به حرکت کرد و خدمه کشتی با احترام شروع به سرویس دهی به مسافران کردند .

 

غروب زیبای مسکو از عرشه کشتی

 

سالن اصلی کروز رادیسون رویال

بعد از مستقر شدن و حرکت کشتی از منو ، سفارش شام را که شامل پاستا سالمون و بورک سبزیجات به همراه سالاد مدیترانه ای و نوشابه به قیمت 3200 روبل بود برای نیم ساعت بعد سفارش دادیم که با توجه به اینکه در یک کروز لاکچری و شهر گران مسکو بودیم قیمت مناسبی بود . 

بعد از شام فقط محو تماشای زیبایی های مسکو که در شب با نور پردازی های خاص بسیار رویایی تر از روز است بودیم و اصلا متوجه گذر زمان نشدیم تا اینکه 5/2 ساعت زمان گشت به پایان رسید و کشتی ساعت 10:30 شب در لنگرگاه پارک گورکی پهلو گرفت و ما پیاده شدیم .

 

 نمایی از کاخ سفید مسکو از عرشه کشتی

 

 بنای یادبود پترکبیر

پارک خلوت شده بود و جشن ماسلنیتسا تقریبا تمام شده بود . هوا سرد بود و باد شدیدی که می وزید حس سرما رو بیشتر می کرد برای همین تا مترو دویدیم تا زودتر به هتل برگردیم . تقریبا ساعت 11:30 شب بود که به هتل رسیدیم ولی کمی احساس سرما خوردگی می کردیم برای همین یه دوش آب گرم گرفتیم و خوابیدیم و چهارمین روز سفر ما به پایان رسید .

روز پنجم :

امروز چون برنامه سبک تری داشتیم کمی دیرتر از معمول و حدود ساعت 9 از خواب بیدار شدیم و بعد از خوردن صبحانه مفصل برای بازدید از ارگ کرملین ایزماایلوف که تقریبا در کنار هتل بود از هتل خارج شدیم .
کرملین ایزماایلوف شکارگاه و استراحتگاه سابق تزارها بوده و امروزه بیشتر به دلیل نزدیکی به بازار ورنیساژ و بازار بزرگ ایزماایلوف مشهور شده است . وسعت 15 کیلومتر مربعی این ارگ و پارک جنگلی آن که کاملا دست نخورده نگه داشته شده شانسی برای مردم مسکو جهت لمس طبیعت بکر است . بنای این ارگ بیشتر از جنس چوب و به سبک و سیاق معماری بیزانسی ساخته شده و به طور مرتب در آن جشن ها و مراسم عروسی برگزار می شود و بازار سنتی و صنایع دستی این منطقه که در مسکو بسیار معروف است و بهترین صنایع دستی و پوست و چرم را با قیمت مناسب می توان در آنجا تهیه کرد نیز در کنار این ارگ قرار دارد .

 

کرملین ایزماایلوف

بازدید ما از این مجموعه زیبا یک ساعتی طول کشید اما  مجبور بودیم برای خرید صنایع دستی و پوست بعد از ظهر هم دوباره برگردیم چون فروشنده ها بیشتر اون موقع بساط می کردند . بعد از آنجا دوباره به مرکز خرید AST torgoviy kompleks برگشتیم تا اجناسی را که روز اول دیده بودیم را بخریم . تقریبا ظهر بود که به هتل برگشتیم و آخرین کنسرو سالاد الویه را که از تهران آورده بودیم به عنوان ناهار خوردیم و تا ساعت 15 استراحت کردیم .

ساعت 4 دوباره به بازار صنایع دستی ایزماایلوف برگشتیم و شروع به گشت زدن کردیم . نکته جالب اینکه فروشندگان تا متوجه می شدند که ما ایرانی هستیم شروع به فارسی صحبت کردن می کردند که بعدا فهمیدیم از مهاجرین تاجیک و داغستانی هستند که برای کار به مسکو آمدند . موردی دیگر که باید در این بازار اصلا فراموش نکنید چانه زنی است و اگر کمی حوصله کنید می توان حتی تا یک سوم قیمت اعلامی تخفیف گرفت . مثلا یک شال گردن که از پوست روباه خاکستری قفقاز بود و فروشنده آن را 10 هزار روبل می گفت ، 3 هزار روبل خریدیم و یا شالی از پوست سمور را که 5000 روبل قیمت داشت را 1200 روبل خریدیم .

 

 بازار صنایع دستی ایزماایلوف

 حدود 3 ساعتی در بازار محلی ایزماایلوف گشتیم . حسابی خسته شدیم و چون فردا آخرین روز اقامت ما در مسکو بود و برنامه فشرده ای داشتیم ترجیح دادیم به هتل برگشته و استراحت کنیم .

روز ششم :

صبح ساعت 8 بیدار شدیم و پس از صبحانه از هتل بیرون زدیم . برنامه امروز صبح ما بازدید از صومعه و گورستان نوودیچی بود . به همین منظور به ایستگاه پارتیزان اسکایا در خط آبی مترو رفته و در ایستگاه پلوشاد روولوتسی که در کنار میدان سرخ است رفتیم و از آنجا به میدان مانژ و ایستگاه اکتانی رید که در خط قرمز مترو مسکو است  وارد شدیم . 4 ایستگاه بعد در ایستگاه اسپورتینایا که تقریبا نزدیک صومعه و گورستان است پیاده شده و طبق نقشه مسیر 800 متری تا صومعه را طی کردیم تا به ورودی صومعه رسیدیم . بلیط ورودی صومعه 300 روبل بود و در صورت عکاسی باید یک بلیط 100 روبلی نیز می خریدیم .

یکی از معروف ترین و زیباترین جاذبه های مسکو  صومعه نوودیچی  است که حدود ۵۰۰ سال پیش یعنی چند سال قبل از ایوان مخوف یا زمان شاه طهماسب صفوی ساخته شد . در کنار این صومعه یک دریاچه نسبتا بزرگ قرار دارد که پاتوق ماهیگیرهاست و پارک سرسبز دور دریاچه ، محل خوبی برای قدم زدن و دور شدن از شلوغی های شهر است . قسمت کوچکی روی یکی از دیواری قعله ، دیوار آرزوها است که مردم روی آن آرزوهایشان را می نویسند و حتی به فارسی هم چند جمله ای در آنجا دیده می شود . این صومعه بیشتر توسط زنان تزار و خانواده ی اشراف مورد استفاده بوده و دارای معماری منحصر به فرد و آثار باستانی و نقاشی های تاریخی و مجسمه های رعب آور می باشد و یکی از دست آورد های مهم معماری به شمار می آید  قلمرو این صومعه درداخل دیوار ها و با یک پارک محصور شده است .

با ورود به داخل حیاط این صومعه و شنیدن صدای کلاغ ها و درختانی که شاخه های عجیبی داشتند انگار وارد فضای رعب آور گورستانهای فیلم های دراکولایی می شویم اما با همه این اوصاف هر گوشه از این صومعه زیبا قابلیت یک عکس کارت پستالی را دارد  . بازدید ما از این صومعه یک ساعتی طول کشید و بعد از صومعه خارج شدیم و به سمت گورستان زیبای نوودیچی که در کنار همین صومعه است رفتیم .

 

محوطه داخلی صومعه نوودیچی

گورستان نووودویچی نام گورستانی تاریخی و بسیار مشهور است که در نزدیکی صومعه نووودویچی در مرکز شهر مسکو قرار دارد . بر گور هر یک از مشاهیر مدفون در گورستان نووودویچی، برحسب شخصیت اجتماعی شخص درگذشته ، مجسمه یا نمادی نصب شده که کار هنرمندان برجسته اتحاد جماهیر شوروی نظیر نیکلای آندریف ، ایوان شادر ، سرگئی مرکویروف و زینوی واسیلینسکی است و در حال حاضر بیش از هفت هزار قبر مشخص در این محوطه قرار دارد و نزدیک به 30 هزار نفر در این گورستان مدفون هستند که حدود ۲۳۰ نفر از آنان لقب قهرمانان اتحاد شوروی را دارند که بزرگترین لقب در رژیم کمونیستی بود .

 

ورودی گورستان نوودیچی

از مشاهیری که در این گورستان مدفون هستند می توان به نیکیتا سرگیویچ خروشچف دبیرکل حزب کمونیست شوروی و رهبر اتحاد جماهیر شوروی ، بوریس یلتسین آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و اولین رئیس جمهور فدراسیون روسیه ، ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی شاعر و فعال سیاسی ایرانی در دوران انقلاب مشروطه ایران ، آنتون پاولوویچ چخوف داستان‌نویس و نمایش‌نامه ‌نویس برجسته روس ، سرگئی آیزنشتاین، کارگردان برجسته و تئوریسین سینمای روس ، نیکولای گوگول نویسنده بزرگ روسی ، ولادیمیر مایاکوفسکی شاعر و درام‌نویس انقلابی روس ، یوگنی ادواردویچ برتلس، خاورشناس و ایران‌شناس مشهور روسی ، آنتوان سیمونویچ ماکارنکو روانشناس مشهور روسی ،آندره نیکلایویچ توپولف مهندس طراح هواپیما و بنیان‌گذار شرکت توپولف ، پاول ایوانویچ بلیایف فضانورد فضاپیمای واسخود ، زویا کاسمو دیمیانسکایا دختر پارتیزان و از قهرمان ملی روسیه در جنگ جهانی دوم و دهها چهره نامدار دیگر تاریخ روسیه اشاره کرد .

 

 مقبره بوریس یلتیسن

 مقبره های گروهی گورستان نوودیچی

اگر بخواهیم تمام این گورستان را سر فرصت ببینیم شاید یک روز کامل زمان ببرد اما با توجه به وقت و اهمیت قبرها ما 2 ساعتی در این گورستان چرخیدیم و چون تقریبا تمامی سنگ قبرها به زبان روسی است و راهنمایی در آنجا نیست ، نرم افزار ورلد لنز ترانسلیتور به همراه دیتا بیس روسی به انگلیسی را روی گوشی موبایل نصب کردیم و وقتی دوربین موبایل را روی متون روسی می گرفتیم آنها را به انگلیسی ترجمه می کرد و با این روش موفق می شدیم صاحبان قبور را بشناسیم . حدود ظهر بود که چون خیلی خسته بودیم تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و کمی استراحت کنیم تا برای برنامه بعد از ظهر و شب نفسی تازه کنیم .

بعد از ظهر ساعت 4 از هتل بیرون زدیم و به میدان سرخ رفتیم تا آخرین گشت را در آنجا بزنیم و بعد دوباره به مرکز خرید گوم رفتیم تا یکبار دیگر بستنی خوشمزه آنجا را بخوریم سپس دوباره به ایستگاه پلوشاد روولوتسی رفتیم و سوار مترو شدیم و در ایستگاه اسمولین اسکایا پیاده شدیم تا از خیابان آربات دیدن کنیم .

خیابان آربات که در حقیقت شامل دو خیابان قدیمی و جدید است و به شانزلیزه مسکو معروف است یکی از قدیمی‌ترین و معروف‌ترین خیابان‌های شهر مسکو به شمار می‌رود . این خیابان که قدمت آن به قرن پانزدهم باز می‌گردد ، مملو از آثار هنری ، فروشگاه‌ های خرید سوغاتی ، کافه ، موسیقی زنده و نقاشانی است که پرتره می‌کشند .

 

خیابان آربات قدیم

در آربات قدیم فروشگاه‌های متعدد صنایع دستی و یادگارهای روسیه وجود دارد البته قیمت های آن کمی بالاتر است . این خیابان در روزهای یکشنبه محل تجمع گروه‌ های نمایشی است که هزاران نفر از آن بازدید می کنند . خانه و موزه الکساندر پوشکین در این خیابان قرار دارد و به مناسبت دویستمین سالگرد تولد این شاعر نامدار مجسمه برنزی او و همسرش در مقابل خانه آنها نصب شد .

 

 مجسمه برنزی پوشکین و همسرش

آربات جدید که تقریبا به موازات آربات قدیم ساخته شده دارای فروشگاه‌های متعدد امروزی است که گردشگران می‌توانند وسایل مورد نیاز خود را از خوراک و پوشاک تا دوربین عکاسی و فیلم از آنها تهیه نمایند . در قرن ۱۸ آربات خیابان محبوب روشنفکران و جامعه هنری مسکو بود که در امتداد آن قدم می ‌زدند و در کافه‌های آن به صحبت می‌نشستند . به جرأت می‌توان گفت هنوز هم در آربات همان جو تاریخی و هنری پابرجاست اما به نظرم در مقایسه با خیابان های استقلال استانبول و لارامبلا بارسلونا و یا شانزلیزه پاریس آن شور و سرزندگی را ندارد .

حدود یک ساعت در این خیابان و مغازه های آن گشت زدیم و دوباره به میدان سرخ برگشتیم چون می خواستیم مهمترین جاذبه های مسکو را در شب ببینیم . لازم به ذکر است که شب مسکو دنیایی متفاوت است و زیبایی های آن قابل مقایسه با روز نیست و ما هم آخرین شب اقامت را به بازدید مجدد از میدان سرخ ، میدان مانژ ، باغ الکساندر و تئاتر بولشوی اختصاص دادیم .

 

میدان مانژ

 

 موزه ملی روسیه

حدود ساعت 9 به هتل برگشتیم و به سرعت چمدان ها را جمع کردیم و خوابیدیم تا برای فردا و پرواز به سوی سنت پترزبورگ آماده شویم .

نویسنده: حسین مؤمن دوست

قسمت اول سفرنامه 

مطالعه بخش دوم سفرنامه 

نظرات

  • با ارسال نظر،‌در بهبود کیفیت محتوای بلاگ سلام پرواز سهیم باشید.
  • نظرات شامل الفاظ رکیک، توهین، و محتوای تبلیغاتی تایید نخواهند شد.
  • نظر شما پس از تایید توسط تیم سلام پرواز، در وبسایت نمایش داده خواهد شد و در صورت ارسال پاسخ به صورت پیامک به شما اطلاع رسانی می‌شود.
مشاوره و خرید تور