بعد از عبور از پیچ های تند زندگی و فایق اومدن به سختی ها ، چند وقتی بود که احساس میکردیم از لحاظ روحی به یه سفر احتیاج داریم، اواسط بهمن بود منو آقای همسر هردو به شدت کار میکردیم و من در کنارش درس هم میخوندم ، موعد پایان نامه شده بود و از اونجایی بیشتر دانشجوها وقت انجام پایان نامه که میرسه هر کاری میکنن که سرگرمتر بشن و وقتی برا انجامش نذارن ، منم ازاین قاعده مستثنی نبودم و برنامه ی یه سفرو چیدم.
کوالا جان پور
بعد از عبور از پیچ های تند زندگی و فایق اومدن به سختی ها ، چند وقتی بود که احساس میکردیم از لحاظ روحی به یه سفر احتیاج داریم، اواسط بهمن بود منو آقای همسر هردو به شدت کار میکردیم و من در کنارش درس هم میخوندم ، موعد پایان نامه شده بود و از اونجایی بیشتر دانشجوها وقت انجام پایان نامه که میرسه هر کاری میکنن که سرگرمتر بشن و وقتی برا انجامش نذارن ، منم ازاین قاعده مستثنی نبودم و برنامه ی یه سفرو چیدم.
با بررسی هتل های کوالالامپور هتل کنکورد رو به لحاظ کیفیت و دسترسی انتخاب کردم و به صورت غافلگیرانه تور مالزی رو خریدم و کادوی ولنتاین من شد به آقای همسر.یادم نمیره وقتی اومد خونه و بهش گفتم انقدر خوشحال بود که سر از پا نمیشناخت وبا ذوق فراوان گفت بیا بریم عکسای هتل رو با اینترنت تلویزیون تو صفحه ی بزرگ ببینیم و کیف کنیم که قراره هفته ی بعد اینجا باشیم. انصافا ذوق قبل سفر خودش اندازه ی دو تا سفر کیف میده.
از اونجایی که تور ترکیبی کوالا سنگاپور گرون بود و بودجه ی کارمندی من محدود، تور هفت شب کوالالامپورو گرفتم به امید اینکه بتونیم همه جای این شهر نوپا رو بگردیمو کشف کنیم.که اتفاقا انتخاب درستی هم بود چون کوالالامپور جاهای دیدنی زیادی داره و ما با یه برنامه ی فشرده تونستیم معروفتریناشو ببینیم.
همیشه قبل از سفر اولین کاری که میکنم خوندن سفرنامه ها و چک کردن trip adviser و نت برداری از نکاتی که مسافرا گفتن مثل قیمت بلیط ورودی اماکن، نقشه ی مترو و دسترسی ها و نظرات مسافرا در مورد هتل و چیزای دیگه که خیلی کمک میکنن به بهبود سفر
بعد از یه پرواز طولانی رسیدیم به کوالالامپور شرجی بودن هوا صورتمونو نوازش داد و توی فرودگاه بزرگ و دیدنی تور لیدرمون رو پیدا کردیم برای ترنسفر ما به هتلمون و انجام گشت شهری رایگان که روی تورمون بود. توی راه خانوم تور لیدر بهمون سیم کارت این کشورو دادن که اسمش Umobile بود و با شارژی که اونجا بهش میگنtop up فعال میشد.خانم تور لیدرکمر همت بسته بود که مارو کاملا از شهر بترسونه و حتی تا جایی پیش رفت که میگفت کیفتونو جوری میزنن که ممکنه دستتون از جا در بره و جهت بازارگرمی برای فروش تورهاش اطلاعات غلطی داد که به نظرم کاره درستی نبود اما من که تحقیقات گسترده ای روی این شهر داشتم میدونستم که دزدی اتفاق میفته مثل همه ی شهرای بزرگ اما این باعث نشد که از سفر ماجراجویانمون دست بکشم و خودمونو محدود کنم به اینکه هرروز اتوبوس بیاد دنبالمونو مارو به جاهای دیدنی ببره و از همه بدتر اینکه هرروز قرار بود غذای ایرانی سرو بشه.
خلاصه که ما ترجیح دادیم ولو به قیمت گم شدنمون، خودمون یه سفر اکتشافی داشته باشیم و با فرهنگ اونجا بیشتر آشنا بشیم و هرروز غذاهای مختلف رو تست کنیم و با مردمانش معاشرت کنیم. یکی از بهترین چیزای سفر میتونه سوار شدن وسایل نقلیه ی عمومی هر کشور باشه که میشه اصل فرهنگ رو در اون دید.و از اون بهتر خوردن غذاهای محلی که بخش بزرگی از هر فرهنگه.
مبلغی که شرکت ایشون برای تورها نوشته بودن نسبت به تحقیقات من بالاتر بود که صد البته منطقیه و برای کسانی که زبان انگلیسی نمیدونن یا میخوان راحتتر باشن خیلی هم مفیده اما برای کسانی که مثل ما دنبال ماجراجویی هستن بهتره که با دانش کافی از شهر مقصد و مجهز به اپلیکیشن های ضروری برن و خودشون شهر رو کشف کنن.
از اونجایی که پرواز ما صبح به کوالا رسید و تا ظهر که هتل چک-این میکرد هنوز کلی وقت بود گشت شهری روی تورمون رو قبل از رسیدن به هتل ها انجام دادیم.
گشت ما با رفتن به میدان مردکا شروع شد یه محوطه ی باز شهری با یه زمین چمن بزرگ و پرچم برافراشته ی مالزی
این میدون در اصل میدون استقلال مالزیه و نمادی از روزهاییه که پرچم مستعمره بودن مالزی پایین کشیده شده و استقلال این کشور به رسمیت شناخته شده.اینجا مارو عجیب یاد میدون نقش جهان اصفهان انداخت یه محوطه ی باز و گسترده که خود خالی بودنش بهش عظمت داده.
بعد از اون رفتیم به یه معبد چینی دقیقا روز عیدشون بود و معبد پر از چینی هایی بود که برای عبادت اونجا اومده بودن جالبه که گداهای چینی دمه در معبد منتظر بودن تا مراجعین نذوراتشون رو به اونا بدن. تجربه ی جالبی بود و ماهم عود روشن کردیم و از دیدن عبادتشون لذت بردیم.
توقف بعدی در کارگاه شکلات سازی بود که ما خیلی رونده شکلات درست کردنو ندیدیم بلکه بیشتر مکانی بود که بتونیم شکلاتو با قیمت مناسب تر و پروموشن بخریم دیدن اونجا هم خالی از لطف نبود و با خرید یه مقدار شکلات گشت نیمروز ما به پایان رسید و رفتیم به یک رستوران ایرانی تا ناهار صرف کنیم و بعدش مارو به هتل هامون برسونن.
همونطور که گفتم تاریخی که ما به کوالا جان سفر کردیم مصادف شد با سال نوی چینی ها که یه مزایایی داشت و یه معایبی.
اول از همه توی مالزی به خاطر اینکه بخش بزرگی از جمعیتشو چینی ها تشکیل میدن تعطیلات بود که ما برای چنج پولمون به رینگت به مشکل خوردیم و صرافی ها تعطیل بودن خانوم تور لیدر مارو به یه صرافی ایرانی برد و اونجا تونستیم رینگت تهیه کنیم.دوم اینکه یه جاهایی که مربوط به چینی ها بود مثله معابدشون شلوغ بود و یه کمی هم اتوبان های منتهی به خارج شهر ترافیک بود ولی از بزرگترین مزایاش دیدین lion dance یا رقص شیر و اژدها در اقصی نقاط شهر بود و از خوش شانسی ما هتلمون هم برنامه ی ویژه ای داشت با حرکات آکروباتیک و پذیرایی همراه با غذاهای چینی و ما احساس میکردیم که با یه هزینه علاوه بر مالزی از چین هم داریم دیدن میکنیم. هتل ما موقعیت خیلی خوبی داشت و به برج های پطروناس نزدیک بود و یک ایستگاه مونوریل هم در مجاورت اون بود.
به هتل رسیدیم کمی استراحت کردیم و آماده شدیم برای رفتن به رستوران سالوما، ما اطلاعی نداشتیم میشه بدون رزرو اونجا بریم یا نه ولی شانسمونو امتحان کردیم. مکانشو از روی مپ پیدا کردیم و با یه پیاده روی پنج دقیقه ای بهش رسیدیم که اتفاقا خیلی برخوردشون خوب بود یه میز دو نفره بهمون دادن ، اونجا پر بود از غذاهای مالایی که به صورت سلف سرویس بودن و بوی ادویه ی مخصوصشون، این رستوران علاوه بر سرو غذا تئاتر ، رقص و برنامه هایی برای آشنایی با فرهنگ مالایی هم داره که خیلی خیلی جذاب بود.ما هزینه ی رستورانو 200 رینگت به صورت نقدی پرداخت کردیم .
از اونجایی که مالزی چند فرهنگیه و جمعیت چینی ها و هندی های اونجا زیاده تو این برنامه هم از این مردمان استفاده شده بود و میشد یه ویترین از مالزی حقیقی رو روی صحنه ی تئاتر دید. بعد از اتمام برنامه ی رستوران پیاده رفتیم به سمت محوطه ی برج های پطروناس همه جا اثری از رنگ قرمز و لوستر های چینی به نشانه ی شروع سال نو بود.این چنین روز اول ما در مالزی با صرف 200 رینگت به پایان رسید.
روز دوم با صرف یه صبحانه مفصل شروع شد چون قصد داشتیم به پوتراجایا پایتخت سیاسی اداری کوالالامپور بریم. این شهر در زمان ماهاتیر محمد ساخته شده و با کوالا حدود 50 کیلومتر فاصله داره .دارای یک دریاچه مصنوعی و پنج پل نمونه برداری شده از پل های مشهور دنیاست که با کسب اجازه از سایر کشورها نسبت به ساخت اونها اقدام شده است. اسامی این پنج پل شامل: گلدن گیت آمریکا، سیدنی استرالیا،آمستردام هلند، عشاق یا الکساندر فرانسه و پل خواجو اصفهان و ساختمان دادگستری طبق نقشه تاج محل کشور هند بنا شده است.
برای رفتن به پوتراجایا با مونوریل رفتیم به ایستگاه kl sentral و از اونجا با خط مترو KLIA TRANSIT که به سمت فرودگاه میره به این شهر رفتیم.( تصویر داخلی قطار مترو و تصویر ایستگاه مونوریل)
در ایستگاهی که پیاده شدیم میتونستیم تاکسی کرایه کنیم برای یک تا دو ساعت و داخل شهر بچرخیم و یا از اتوبوس استفاده کنیم که ما تاکسی رو ترجیح دادیم و برای یک ساعت 80 رینگت پرداخت کردیم راننده مرد خوش مشربی بود با اینکه به سختی انگلیسی صحبت میکرد ولی سعی میکرد برای ما توضیح بده هر ساختمان چیه و به مقدار کافی فوتو استاپ داشتیم.( پل های پوتراجایا و پل خاجو)
عجیبترین قسمت پوتراجا اینه که یه کشور با کپی برداری از آثار دیگر کشورها هم میتونه توریست جذب کنه ولی کشور ما با این همه منابع غنی به اندازه ی درخوری توریست نداره و برعکس ایرانیایی که از دیدن کپی برداری از پل خاجو لذت میبرن ما ناراحت شدیم.حتی بیشتر مصالح مسجد صورتی از ایران تامین شده بود و معماریش بر اساس معماری اسلامی ما بود ولی متاسفانه نسبت به مساجد فاخر ما توریست بیشتری از این مسجد تازه تاسیس دیدن میکنه. (ساختمان نخست وزیری و مسجد صورتی)
ورودی مسجد صورتی به خانومایی که پوششون مناسب نبود شنل های زرشکی میدادن تا حرمت مسجد از بین نره ، تا آقای همسر نمازشو بخونه منم به عکاسی از این مسجد مشغول شدم.
بعد از دیدن نقاط مختلف شهر الکترونیکی پوتراجایا که بدون هیچ پلیسی اداره میشه و تماما با cctv کنترل میشه با مترو برگشتیم به شهر و رفتیم به مرکز خرید تایمز اسکوئیر، و بعد از کمی خرید به هتلمون برگشتیم.
روزه سوم ما در مالزی با رفتن به غار باتو batu cave شروع شد. برای رفتن به باتوکیو باید از مترو استفاده می کردیم .ابتدا با مونوریل به ایستگاه KL Senteral رفتیم و وارد خطKTM شدیم . با نزدیک شدن به ایستگاه BATU cave از دور مجسمه طلایی به نام Hinuman نمایان شد.این معبد ظاهرا متعلق به پرودگار مورگان می باشد.اینکه تا خوده این اثر تاریخی میشه با مترو رفت خیلی مزیت خوبی بود.
به محض ورود به محوطه هندی هایی رو دیدیم که دست فروشی و بعضا گدایی میکردن، اینجا به خاطر وجود مجسمه هایی از الهه ی هندی ها بسیار مورد توجه این مردمان است.با خرید یک نارگیل برای نوشیدن آبش انرژی بیشتری برای بالا رفتن از پله های این معبد گرفتیم.تعدادشون انقدر زیاد بود که انگار وسط هندوستان بودیم.
ابتدای ورود به محوطه با مجسمه بزرگ میمون به اسمه هانوما روبه رو شدیم سپس یک معبد هندی که برای رفتن به داخلش باید کفش های خود رو درمیاوردیم و بعد از اون با یه پل به ورودی غار رامایانا میرسیدیم.داخل این غار مجسمه های بزرگ الهه های هندی وجود داشت.و افسانه ی راما و سیتا رو بیان میکرد.بعد از خروج به مجسمه ی اصلی باتو کیو یعنی مجسمه ی طلایی مورگان رسیدیم که بسیار درخشنده و عظیم و با روکشی از طلا خودنمایی میکرد. در کنارش پله های زیادی بود که به بالای تپه و چند معبد منتهی میشد.در حال بالارفتن از پله ها باید حواسمون به میمونها میبود که عینک یا آبمون رو برندارن چون بسیار حرفه ای دزدی میکردن.
چون تو این روز برنامه ی دیگه ای نچیده بودیم با حوصله از مناظر لذت بردیم و از پله ها بالا رفتیم و خیلی خسته نشدیم و عجله ای نداشتیم.در برگشت به ایستگاه KLSENTRAL به فودکورت ژاپنی رفتیم و غذاهای ژاپنی رو امتحان کردیم که متشکل از یه کاسه سوپ و سبزیجات و کمی برنج بود، قیمت سوشی هم بسیار مناسب بود و چند تا سفارش دادیم اول فک کردیم میتونیم با چاپ استیک غذا بخوریم ولی نمیشد و رشته ها از دستمون در میرفتن کلی خندیدیم و مسئول اونجا رفت برامون از رستوران بغلی قاشق گرفت.
تجربه ی خوبی بود و برامون جالب بود که وعده ی غذایی ژاپنی ها چه قدر کامله و انواع و اقسام ویتامین و پروتئین و فیبر مورد نیاز بدن در اون یه وعده گنجانده میشه.کمی به خرید پرداختیم و با یه استارباکس از خودمون پذیرایی کردیم.در مسیر برگشت به هتلمون تصمیم گرفتیم به جای مونوریل با مترو برگردیم و یه کم پیاده روی کنیم و اطراف هتل رو هم بچرخیم.
خیلی هیجان زده بودیم چون که تجربیات جدیدی بدست آورده بودیم و برای فردا صبح یه برنامه ی فوق العاده داشتیم رفتیم به گنتینگ.بلیط اتوبوسش رو از طبقه پایین KLSENTRAL میشه تهیه کرد.
صبح بعد از صرف مقدار زیادی صبحانه جهت دیرتر گشنه شدن دوباره با مونوریل به KLSENTRAL رفتیم هنوز هم نفهمیدم چرا این مالایی ها این کلمه رو با S مینویسن!
برای خرید بلیت گنتینگ هایلند به طبقه ی پایین KLsentral رفتیم که پارکینگ اتوبوس هاست و اونجا چندتا باجه هست که روشون اسم ایستگاه های مختلف رو زده و باجه مربوط به فروش بلیت گنتینگ رو پیدا کردیم که نفری 20 رینگت شد و بلیط برگشت رو هم خریدیم. سوار اتوبوس شدیم و دقیقا ساعت 10 صبح حرکت کرد.
مسافرا همه غیرایرانی بودن و بیشتر توریست های چینی بودن که همه هم بدونه استثنا مونوپاد همراه داشتن و مدام در حاله سلفی گرفتن بودن ، ما تو چند روزی که توی کوالالامپور میگشتیم داخل مترو یا اتوبوس ها تقریبا هیچ ایرانی ای نمی دیدیم. بعد از حدود یک ساعت به گنتینگ رسیدیم . تپه های مملو از درخت، رطوبت هوا و زیبایی. اولین چیزی که احساس کردیم هوای خوب و خنک اونجا بود بهتره که لباس گرم همراه داشته باشین .
بلیط تله کابین رو اونجا بهش میگن skyway تهیه کردیم و سوار شدیم، یکی از بهترین تله کابین سواری های عمرمون ، به محض سوار شدن بارون شروع شد، بارون های مالزی به صورت رگباری و خیلی شدید هستن که اصلا نمیشه زیرش موند ولی وقتی تو تله کابین بودیم از بودن زیر بارونلذت میبردیم هوای خوب، طبیعت زیبا، باروون شدید و به محض رسیدن به نقطه ی توقف تله کابین از خوش شانسی ما بارون هم قطع شد.
مسیر رفتن به گنتینگ از داخل اتوبوس و محل سوار شدن تله کابین
ساختمان کازینو از تله کابین
ساختمان مجلل کازینو و هتل
اینجا ما یه کم رو تند بودیم چون بلیط برگشتمون ساعت 5 بود و ما قرار بود از کازینو و دو تا معبد چینی و شهربازی سرپوشیده دیدن کنیم و ناهار هم بخوریم، رفتیم سمت کازینو دوربین و وسایلو داخل کمد گذاشتیم یه بلیط الکترونیکی بهمون دادن و گفتن اگه چیزی برنده شیم باید پاسپورتمون همراهمون باشه تا بتونیم مبلغو بگیریم و ما اولین تجربه ی کازینو رفتن خودمونو ثبت کردیم. اول که فقط به بازی دیگران زل زدیمو ورق بازیشونو تماشا کردیم بعد پشت یه دستگاه اسلات نشستیم و بدونه اینکه فرد بغل دستی که چینی بود متوجه بشه داشتیم سعی میکردیم یاد بگیریم چیکار میکنه و همه ی پولی که توی کارت بودو باختیمو اومدیم بیرون اونجا کمتر مالایی میشد دید و اکثرا چینی های مسن بودن که در زمان بازنشستگی به بازی و قمار روی آوردن .
اومدیم بیرون و رفتیم به سوی غذا خوردن ، از قبل میدونستیم که اونجا رستوران هاش گرون هستن ولی امتحان کردن یه پیتزا توی رستوران شیک ایتالیایی وسط ابرها ، به امتحانش می ارزید رفتیم و سفارش دادیم که خداروشکر پاستا هم سفارش دادیم و یه کم سیرمون کرد وگرنه پیتزاش متشکل بود از نون و سس با قیمتی گزاف.
از پارکینگ هتل میشد با اتوبوس رفت به سمت معبد chin swee temple که بین ایرانی ها به معبد بهشت و جهنم معروفه چون طبقات مختلف بهشت و جهنم رو نشون میده و با مجسمه هایی بهشتیان و دوزخیان رو به نمایش کشیده.
علاوه بر مجسمه های بهشت و جهنم یک مجسمه ی بودای سنگی هم در این محوطه وجود داشت که خیلی بزرگ و زیبا بود. بعد از دیدن معبد به سمت پاگودای رفتیم زیباترین نقطه ی این محوطه، یه معبد نه طبقه بود که ما با کنجکاوی همه ی طبقاتشو رفتیم و گشتیم و عود روشن کردیم و کلی آرزوهای خوب کردیم. پاگودای یک ساختمان استوانه ای با معماری چینی بود از داخل دارای پله هایی بود که به صورتی چرخشی به سمت بالا میرفت و آسانسور هم داشت و میشد در هر طبقه ایستاد و به سمت ایوان اون طبقه رفت.
ما از قبل تصمیم داشتیم که با تله کابین برنگردیم پایین چون یه معبد دیگه هم پایینتر توی جاده هست که قصد داشتیم اون رو هم ببینیم به خاطر همین با تاکسی ابتدا به این معبد رفتیم و داخل تراس زیباش که مشرف به جنگل بود عکس گرفتیم و بعد با تاکسی به پایین کوه گنتینگ رفتیم ولی دیر رسیدیم و اتوبوسمون رفته بود که مسئول بلیط ها خیلی خوب برخورد کرد و اجازه داد اتوبوس بعدی رو با همون بلیط ها سوار شیم.
روزه پنجم سفر ما اختصاص داشت به رفتن به پارک آبی، چون از قبل چک کرده بودیم که کدوم روز هوا بهتره و بارون کمتر میباره، بنابراین رفتیم به ایستگاه مترو kelana jaya خط5 پیاده شدیم و اتوبوسهای فیدر باس (feeder bus) رو سوار شدیم و ایستگاه سان وی پیرامید (sun way pyramid) پیاده شدیم که تقریبا روبروی سان وی لاگون هست و 5دقیقه پیاده روی داره یه راه دیگه ی رسیدن به این پارک آبی اینه که باید با خط KTM komuter به ایستگاه setia jaya برین و از این ایستگاه که فاصله کمی با پارک آبی داره هم میتونین تاکسی بگیرین و هم اتوبوس. بلیط این پارک آبی نفری 170 رینگت بود.
این پارک آبی خیلی فوق العادست چون خانوم های محجبه خیلی راحت میتونن با مایو های حجاب اونجا حضور پیدا کنن و خانواده ها در کنار هم به تفریح مشغول هستن.سه بخش اصلی داره که شهر بازی و اتاق وحشت و … و بخش باغ وحش و بخش پارک آبی . پیشنهاد میکنم اول پارک و باغ وحشو خوب ببینید و بعد با خیال راحت برین و از تفریحات آبی لذت ببرین. یه پل معلق داره که خیلی زیباست و طولانی ترین پل معلق مالزی هستش و سرسره هایی مثل وو ووزلا و سقوط آزاد. تمامه روز رو داشتیم تو این پارک آبی لذت میبردیم و در نهایت عصر به مرکز خرید پیرامید رفتیم و طبقه ی پایینش اسکیت روی یخ بازی کردیم.
پل معلق سان وی لاگون
روز ششم ما در کوالالامپور به بازدید از برج های پطروناس گذشت، بلیط این برجو از قبل به مبلغ 80 رینگت وبرای ساعت 8 صبح تهیه کرده بودیم که بتونیم بعد از دیدن برج به باغ وحش زو نگارا بریم.
در کل دیدن برج تجربه ی خوبی بود ولی مثل دیدنیهای دیگه ی کوالامپور خیلی جذاب نبود و نسبت به هزینه ش خیلی نمی ارزید.
بعد از اونجا رفتیم به باغ وحش نگارا ، هرچند که روز قبلش تو سان وی لاگون یه باغ وحش کوچیک بود ولی از اونجایی که من خیلی زرافه ها و پانداهارو دوست دارم فقط به عشق این دوبزرگواررفتیم به باغ وحش. این باغ وحش به طور حتم از زیباترین باغ وحش هایی میشه که دیدید و تنوع جانوری بالایی داره برای رسیدن به اونجا باید با LRT به ایستگاه wangsa maju برید و از اونجا تاکسی بگیرید و بعد از 5 دقیقه میرسید.
زو نگارا دو تا بلیط مختلف داشت که در صورت بازدید از پانداها گرونتر میشد، که ما با احتساب بازدید از پانداها 85 رینگت برای هر نفر پرداخت کردیم.
دیدن پانداها خیلی فوق العاده بود و مسئول های اونجا مدام تذکر میدادن که با صدای بلند حرف نزنیم که پانداها نترسن، موجودات بامزه ی در حال انقراض که فقط میشینن یه گوشه بامبوشونو میخورن و به کاره کسی کار ندارن.در کل من از دیدن باغ وحش لذت بردیم چون به نظر نمیرسید با حیوونا بدرفتاری کنن و اینکه تو قفس نبودن کاملا محوطه ی بازی در اختیارشون بود.و همچنین مناظر زیبا و بکری جهت تهیه عکس وجود داشت.
روز هفتم قرار بود به دهکده ی بوتانیکال یا همون فرانسوی ها بریم ولی از اونجایی که برنامه مون حسابی فشرده بود و اکثرا شبا به مراکز خرید میرفتیم اون مغازه ای که بلیط دهکده رو میفروخت همیشه بسته بود سه بار مراجعه کردیم و با در بسته مواجه شدیم به خاطر همین تصمیم گرفتیم بریم باغ پرندگان و باغ ارکیده
ورودی باغ پرندگان نفری 50 رینگیت بود و بلیت مثل پارک آبی و باغ وحش به صورت دستبندی بود که دور دست بسته میشد. باغ پرندگان وسعت زیادی داره و فوتواستاپ های خیلی زیبایی هم داره و در بیشتر جاهاش میتونید پرنده ها رو به صورت آزاد ببینید که کنارتون هستن. برنامه هایی هم در این باغ وجود داره مثل غذا دادن به پرنده های مختلف و یا شوی پرندگان .
این محوطه که متشکل از چندین باغه در نزدیکی klsentral هست که میشه با تاکسی به اونجا رفت.
تجربه ی دل انگیزی بود، فضای عالی و پرنده های زیبایی که بعضیاشونو تا به حال ندیده بودیم و شوی پرنده ها هم بانمک بود و در آخر به اردکا غذا دادیم به این نحو که دونه هارو میریختن کف دستمون و اردکا با نوک زدن پیاپی از تو دستمون غذا میخوردن و خودش مثل یه ماساژ بود.
طبیعت زیبای باغ پرندگان
بعد از دیدن باغ پرندگان و گرفتن عکس و تقسیم بستنیمون با طاووس های شیطون عازم باغ ارکیده شدیم که انواع و اقسام گل های ارکیده درونش جا دارن و از زیباییش هرچی بگم کم گفتم. باغ ارکیده رو به هیج وجه اصلا از دست ندین یه تیکه از بهشته.
خب هفت روز برنامه ریزی شده ما تموم شد و روز هشتم روزه برگشت به فرودگاه و میهن بود. از اونجایی که ما تنها مسافرای هتل کنکورد بودیم از اون آژانسی که ترنسفر مارو به عهده داشت و هیچ توری از تور لیدر محترم نخریده بودیم ایشون مارو فراموش کرده بودن و روز برگشت دنبال ما نیومدن و ما تلفنی گفتیم با قطار میریم خودمون و مشکلی از لحاظ دسترسی نیست ولی مسلما برای تور شما خوب نخواهد بود که بعدش تلفنی با دوستش هماهنگ کرد و اتوبوس اونا اومد دنبال ما برای ترنسفر به فرودگاه.
چند تا نکته
– حتما توی کیف یا کوله تون یه لباس آستین دار یا شال همراه داشته باشین. هوای داخل مونوریل ها و قطارهای کوالالامپور خیلی خنک هست و همه سعی میکنن یه جوری آستینای خودشونو بپوشونن و علاوه بر اون احتمال زیر بارون موندن غافلگیرانه هم هست.
– همه ی پولتونو یکجا به رینگت تبدیل نکنین در سطح شهر صرافی های زیادی هست و مسلما برای تغییر مسیر به klsentral خواهید رفت که اونجا صرافی با نرخ تبدیل خوب هست.همچنین بعضی مغازه ها با نرخ تبدیل پایینتر دلارو چنج میکنن.
– برای انتخاب هتل نزدیکی به مترو یا مونوریل رو مد نظر قرار بدین
– هرروز نوشیدنی 100+ استفاده کنین تا املاح بدنتون به واسطه ی تعریق کم نشه
– روزهای تعطیل و آخر هفته به پارک آبی نرین چون شلوغه، دمپایی همراه داشته باشین و از مایو و رو مایویی مناسب استفاده کنین، مالزی یک کشور مسلمانه و عرف اونجا یه کم پوشیده تر از جاهای دیگه ی دنیاست
– اگه قصد دارین اسکیت روی هاکی کنین در مرکز خرید پیرامید بهتره که دستکش و جوراب بافتنی همراه داشته باشین وگرنه باشد خریداری کنین
– برای خرید بلیط گنتینگ و بوتانیکال قبل از ساعت 5 بعدازظهر اقدام کنین.
– داخل برج ها پطروناس مثل بیرونش جذاب نیست البته این حسو من به برج میلاد خودمونم دارم
– پماد افتر بایت برای مقابله با گزیده شدن احتمالی همراه داشته باشین
– ما تو این سفر سعی کردیم کمتر دنبال خرید باشیم و بیشتر از دیدن طبیعت زیبای مالزی لذت ببریم و با فرهنگ سه گانه ی مالایی هندی و چینی آشنا بشیم. ولی سه تا مرکز خرید اصلی سویا ،پاویلیون و برجایا رو رفتیم که به نظرم برجایا تایمز اسکوئر از همه بهتر بود برای خرید.
*کوالالامپور شهر زیبا و تمیزیه و این سفر با اختلاف بهترین سفر من به کشورهای خارجی بود
*تمامی عکس های این سفرنامه توسط خودم گرفته شده.