سفری به سرزمین سرسبز آنتالیا
4 مرداد 1401
10 دقیقه زمان مطالعه
بدون دیدگاه
یکی از علایق من از بچگی سفر کردن بود و این حس به مرور زمان پر رنگ تر شد. شاید به همین دلیل تا یک موقعیتی برام پیش میومد سریع بارو بندیلم و جمع میکردم و راهی میشدم .
حدوداً سه ماه پیش بود که بعد از کلی مشغله کاری زیادی که باعث شد بود یک جورایی کم بیارم بدون هیچ برنامه قبلی تصمیم گرفتم برم سفر خوشبختانه چند روز تعطیلی درپیش رو داشتیم برای همین بعد ازکلی کلنجار رفتن با خودم که با توجه به شرایط کاری وحتی مالی آیا این تصمیم عاقلانه ای هست یا نه در آخر دیدم نه واقعاً به سفرنیـاز دارم برای همین دلمو زدم به دریا و اقدام کردم . دختر عموم هم که پایه سفر بود همراهیم کرد. با مشورت همدیگه ترکیه رو انتخاب کردیم وبرای همین بعد از کلی جستجو و باراهنمایی خوب کارمند آ ژانس هواپیمایی ،آنتالیا رو انتخاب کردیم چون ما صرفا قصد تفریح داشتیم .ایشون کمک خیلی زیادی به ما کردن در انتخاب مکان و همچنین انتخاب هتل، هر کدام از مناطق رو با صبر و حوصله زیاد توضیح دادن .که بین مناطق کمر و لارا و بلک کدوم یکی به روحیه ما نزدیکتره .
به نام خدایی که در این نزدیکی است
یکی از علایق من از بچگی سفر کردن بود و این حس به مرور زمان پر رنگ تر شد. شاید به همین دلیل تا یک موقعیتی برام پیش میومد سریع بارو بندیلم و جمع میکردم و راهی میشدم .
حدوداً سه ماه پیش بود که بعد از کلی مشغله کاری زیادی که باعث شد بود یک جورایی کم بیارم بدون هیچ برنامه قبلی تصمیم گرفتم برم سفر خوشبختانه چند روز تعطیلی درپیش رو داشتیم برای همین بعد ازکلی کلنجار رفتن با خودم که با توجه به شرایط کاری وحتی مالی آیا این تصمیم عاقلانه ای هست یا نه در آخر دیدم نه واقعاً به سفرنیـاز دارم برای همین دلمو زدم به دریا و اقدام کردم . دختر عموم هم که پایه سفر بود همراهیم کرد. با مشورت همدیگه ترکیه رو انتخاب کردیم وبرای همین بعد از کلی جستجو و باراهنمایی خوب کارمند آ ژانس هواپیمایی ،آنتالیا رو انتخاب کردیم چون ما صرفا قصد تفریح داشتیم .ایشون کمک خیلی زیادی به ما کردن در انتخاب مکان و همچنین انتخاب هتل، هر کدام از مناطق رو با صبر و حوصله زیاد توضیح دادن .که بین مناطق کمر و لارا و بلک کدوم یکی به روحیه ما نزدیکتره .
با توجه به توصیف هایی که کرده بودن و جستجوی اینترنتی ما کمر رو که یک منطقه کوهستانی ، سرسبز و بکر بود انتخاب کردیم. هتل را هم 5 ستاره یــو آل به اسم ترانس آتلا نتیک و با قیمتی مناسب تهیه کردیم .و در ضمن ما مبدامون از شیراز بود ولی چون قصد دیدن دوستمونم رو داشتیم و همچنین نرخ مناسب تور، از تهران اقدام به تهیه تور کردیم . پروازمون از فرودگاه امام خمینی تهران ساعت 23:30 شب با پرواز ایران ایرکه حدوداً 2 شب بود رسیدیم اسپـارتا ، اکثر پروازها به سمت انتالیا از اسپارتا و دنیزلی انجام میشود . درفـرودگاه اسپارتا از طرف توری که تهیه کرده بودیـم منتظرمون بودن از اونجا به بعد با اتوبوس حـدوداً یک ساعت نیم تا دوساعت تو راه بودیم که به هتـل رسیدیم اینم نمایی ازلابی هتلمون.
متاسفانه تایم تحویل اتاق هامون 2 ظهر بود و ما فقط اجازه داشتیم تا 7 صبح بر روی کاناپه های قسمت لابی استراحت کنیم . به من که خیلی سخت گذشت واقعا خسته بودم چون از روز قبل همش بدو بدو داشتیم و استرس اینکه از فرودگاه مهر آباد سر وقت برسیم به فرودگاه امام و بدتر اینکه سالن پرواز رو هم اشتباه رفته بودیم خلاصه بدجور کارهامون گره خورده بود . تایم صبحانه از 7:30 بود تا 10 ، بعد از خوردن یک صبحانه مفصل و نوشیدن قهوه یکم از خستگیمون رفع شد. قرار بود ساعت 9 صبح در قسمت لابی با لیدری که برامون در نظر گرفته بودن و همچنین اعضای تور آشنا بشیم .
اکثراً از تهران بودن و یک زوج اصفهانی، بعد از توضیحات و راهنمایی های لیدر بنا بر این شد که تصمیم بگیریم خودمون بریم آنتالیا رو بگردیم یا پکیج تور تهیه کنیم. ما چون تجربه اولین سفرمون بود به خارج از ایران تصمیم گرفتیم که پکیج تورتهیه کنیم تا بتونیم ازتمام لحظاتمون نهایت استفاده رو ببریم .ولی مسلماً سری بعد دوست دارم خودم برم چون اینجوری حال و هوای دیگه ای داره ،کلید اتاق رو که تحویل گرفتیم سریع وسایل هامون رو جا دادیم و رفیتم که ریلکسیشن کنیم اونم چه ریلکسیشنی . حمام ترکی با ماساژ حتما توصیه میکنم که امتحان کنید عالی بود و اینقدر حس خوبی به من منتقل کرد که برای 5 جلسه دیگه تمدید کردم .
بعدش کل روز در هتل بودیم از فضای زیباش لذت بردیم و مخصوصـا برنامه های جـالبی که هتل در نظر گرفته بودند .ساعت 9شب در قسمت لابی پیانویی قرار داده بودن که هر شب اجرا داشتن و واقعا صفایی به جو اونجا میداد.
ساعت 10 شب هم یک قسمت رودرنظرگرفته بودن برای جشن ومسابقه، برنامه شب اول برای کودکان که پر از شادی و هیجان بود .
صبح بعد از صبحانه زدیم بیرون از هتل و اطراف رو یک دوری زدیم هوا کمی گرم بود ولی برای من گرماشم لذت بخش بود . و چون اکثرا بیرون از هتل بودیم بــا راهنمایی لیدر تصمیـم گرفتیم یک سیم کارت ترکسـل تهیه کنیم که هم میتونستیم با هتل و لیدر در ارتباط باشیم و هم با خانواده هامون و اینکه سرعت اینترنتش هم عالی بود. هتل تا دریا حدوداً 20 دقیقه فاصله داشت . پیاده روی طی این مسیر برامون بسیار لذت بخش بود و اصلا گرما رو حس نمیکردیم . از زیبایی دریا هر چی بگم کم گفتم .
حدوداً 2 ساعتی اونجا بودیم که برگشتیم هتل برای ناهار، شدیدا ًگرسنه بودیم . اینم یک عکس از سالن غذا خوری و ناهارمون
یکی دیگه از برنامه های جالبی که هتل در نظر گرفته بود که بلندگو رو در اختیارت قرار میدادن هرچی دل تنگت میخواست میخوندی.
اولین تور برگزار شده ما کشتی بود که گفتن باید لباس اضافه بیاریم چون قرار کف پارتی برگزار بشه برام جالب بودکف پارتی دیگه چی هست .کشتی که سوار شدیم بسیار بزرگ بود از سه طبقه تشکیل شده بود . طبقه اول سالن غذا خوری و پذیرایی بود . طبقه دوم پیست رقص و بار و طبقه سوم عرشه کشتی که فقط طبقه سوم به روحیه من میخورد .نه اینکه بدم بیـاد یا بخوام منع کنم اتفاقـاً از شـادی دیگران لذت میبرم و خیلی خوشحال میشم از خوشحالی دیگران فقط هرکسی ممکنه نوع خوشحالیش فرق کنه درکل عالی بود وکلی هم از تماشای برنامه کف پارتیشون لذت بردیم.
جزیره موش ها
آبشــار Duden
دومین تور و پر هیجان ترین برناممون رافتینگ بود . اونم در موج های خروشان آنتالیا از هتل تا اون منطقه حدودا 2 و نیم ساعت تو راه بودیم. طی مسیر توقف کوتاهی داشتیم که حالت سنتی و زیبایی داشت .
هرچی از زیبایی اونجا بگم کمه بوی دود وعطر برنج دودی،صدای آب ، آدم رو سرمست میکرد.بهت حس زنده بودن و زندگی کردن واقعی رو میداد . بعد از اینـکه یکسری وسایل رو در اختیارمون قراردادن و تقسیم شدیم به گروه های 8 نفره حرکت کردیم به سمت قایق های بادی و متاسفانه از اینجا به بعد اجازه ندادن که گوشی ببریم البته اجبار نبود ولی قابل بردن هم نبود.
سوار قایق شدیم رفتیم تو دل موج هـــای خروشان هوا عااالی و کمی هم ابـری بود. اطراف رودخونه از دو طرف تا چشم کار میکرد سرسبز وپر از درختان زیبا ، خدا قربونش برم نقاشی کرده بود . مگه میشه چشم برداشت از این همه زیبایی، یک آقای ترک هم با پسرشون که حدودا 16 سال داشت تو قــایق ما بودن. با کمی انگلیسـی دست با شکسته خواستم برامــون آواز ترکی بخونن و سریع استقبال کردن آهنگ سنتی و قدیمی بود.حس حالی که توی صداش داشت حال و هوای مارو دگرگون کرد . اینجــا میخوام از اصطلاح مهسا جان استفاده کنم. گر اون لحضه و ثانیه توی اون قایق بمیرم رواست .با اینکه اصلا دلم نمیخواست دل بکنم از اونجـا ولی باید برمی گشتیم به سـاحل برای ناهـار و بازگشت به هتل راستی اشاره کردم به بوی برنج دودی ، داشتن برای ما آماده میکردن بهترین غذایی بود که تو عمرم خوردم .
سومین تورمون پارک آبی بود در بلک که در مکانی به اسم Rixos Permium Belek The Land Of Legends
یک قسمت مربوط به پارک آبی و انواع سرسر های آبی و هیجان های خاص خودش ، یک قسمت دیگرپارک بازی با کلی وسایل سرگرم کننده و فوق العاده هیجان انگیزو نمایش دلفینهاش که بی نظیربود و سینما 5 بعدی. از هر قسمت بخوام بگم طولانی میشه سعی کردم براتون فیلم و عکس بزارم.
نمایش شو دلفین ها
چهارمین و آخرین گشتمون تور خرید بود . به اسم های، مرکز خرید مارک آنتالیا و مرکز خرید آنتالیم پریمیوم و مــرکز خرید آکاپارک ، واقعا عالی بودن . از لحـاظ قیمت با توجه به بالا رفتن دلارو… من سعی کـردم خرید انچنانی نکنم ولی از اونجایی که خانم ها عاشق خریدن و من عادت ندارم جای برم و دست خالی برگـردم کمی خرید کردم و واقعا از خرید هام راضی بودم کلا هدیه دادن وهدیه گرفتن رو خیلی دوست دارم . متاسفـانه چون تایم مرکز خریدها کم بود من نتونستم عکس بگیرم .
یک روزهم اختصاص دادیم که خودمون بریم تو شهر انتالیا دوری بزنیم تو این چند روز با محیط کمی آشنا شده بودیم و با راهنمایی از لیدر تورمون سوار ون های که به آنتالیـا میرفتن شدیم و با مترو رفتیــم سمت میدان جمهوریت . شنیده بودیم اونجــا مرکز خرید هایی هست که قیمت هاشون خیلی مناسبه دختر عموم خریدهاش بیشتر ازمن بود چون ایشون متاهل بودن و باید برای همسرشون و دوتا دخترهـای نازش خرید میکردن اولش واقعا حوصله بازار وخرید رو نداشتم ولی همین توفیق اجباری باعث شدسرازیک مکان زیبا دربیاریم و واقعا روزمو تبدیل کردبه یک روزخوب.
میدان جمهوریت در مرکز آنتالیا قرارداشت وتشکیل شده بود از محل هایی با بافت قدیم و فروشگاهای متعدد.و هرچی پیش می رفتیم به یک نقطه بکر دیگه می رسیدیم . بیشترمحو اونجـا بودیم و کلا خرید رو فراموش کردیم. تا می تونستم فقط عکس می گرفتم و دوست داشتـم لحضه به لحضشو ثبت کنــم. بعد از کلی پیـاده روی یک مکــان دنج پیدا کردیم تا هم استراحت کنیم و هم قهوه ای بخوریم ،هنوز طعم قهوه رو حس میکنم .بعد از حدود یک ساعت استراحت کردن دوباره راه افتادیم به سمت بازار به نظر من یک روزکمه برای گشتن دراین منطقه،اجرای گروه های موسیقی وفروشگاه های متعدد با قیمت های مناسب و…، خلاصه تاکید میکنم حتما از اونجا دیدین کنید. تعدادی عکس از میدان جمهوریت میزارم زیراین پست امیدوارم خوشتون بیاد .
نویسنده: مهوش رهاوند